سوالات متداول خانم اجازه

 

 

 

سوالات متداول همه کاربرانی که از ما پرسیده اند پاسخ داده شده است

بله اگر تخصص شما برای ما ثابت شود، مایه افتخار ماست با همکاران دیگر همکاری کنیم.

زمانی که حال خودمان خوب نیست و به طرف مقابل اینگونه تفهمیم میکنیم که تو بدی .1: تمام مشکلات از تو هستش زمانی که این نگرش رو داشته باشیم فرد مقابل در برابر ما گارد خواهد گرفت و اوهم انگشت اتهام را به سمت ما میگیرد مثلا می گوید تو خودت به روانشناس نیاز داری نه من , رابطه ها دو طرفه هستند و اگر جو خانه متشنج باشه مقصر هم خود شما هستید هم طرف مقابلتان زمانی که فردیت رو زیر سوال میبرید مشکلاتتان حل نخواهد شد باید اول این قضیه مراجعه به روانشناس رو مشخص کنیم2: من والدین چه نگرشی نسبت به روانشناس دارم برای چه قشری مناسب هستش اگر به طور مثال به چندین دهه قبل مثلا 50 سال پیش مراجعه کنید در صداو سیما و هایوود هم افرادی رو که دیوانه بودند نزد روانشناس میردند و اعتقاد بر این بود که افراد روانی نیاز به روانشناس دارند ادم هایی که بسیار ترسناک بودند و حالت های عجیب غریب داشتند مراجعه میکردند پس این قضی رو در درون خودمون مشخص کنیم 3:  اگر فردی به باشگاه بره هیچ کس به اون فرد نمیگه مریض هستی میری باشگاه ؟ اون فرد دوست داره سالم باشه و ورزش کنه به همون اندازه که ما به کیفیت تغذیه و سلامت جسمانیمون اهمیت میدیم باید به سلامت روانی هم اهمیت بدیم پس برای بالا بردن کیفیت زندگیتون حتما به روانشناس مراجعه کنید زمانی که این مشکل رو حل کردید میتونید کودک یا نوجوانتون رو قانع کنید که پیش روانشناس بره به طور مثال شما زمانی که فرزندتون مریض میشه و حاد هم هست اون رو به دکتر میبرید و بچه از شما سوالی نمیپرسه که چرا میرم دکتر ؟ باید دیدگاهش رو در رابطه با روانشناس هم اینگونه کنید تا در ذهنش جای بگیرد که روانشناس تنها درمانگر افراد با اختلالات روانی نیست برای بهبود کیفیت زندگی هستش 

رفتاری تکانشی که افراد حس میکنند حالشان بد است و نمیتوانند جلوی خوردنشان را بگیرند با این خوردن احساسات بد را قورت میدهند و به جای پیدا کردن راه حل سازنده برای بروز احساساتشان و حل کردن مشکلاتشان نمیتوانند بین این دو تعادل ایجاد کنند وقتی پرخوری عصبی انجام میشه این افراد میخوان این پرخوری رو جبران کنند و وزن کم کنند چون سلف ایمیج یا تصویر بدنی درست از خودشان ندارند گویی احساساتشان مثلا یک تکه ای از ظاهرشان هست یک تکه دغدغه هایشان و یک تکه هم برزو این رفتارهاست و انگار این افراد از دست خودشان عصبی هستند و وقتی پرخوری میکنند به جسمشون اسیب میزنند و رفتار خود تنبیه گری و خود تخریب گری از خودشان نشان میدهند برای اینکه بشود این پرخوری عصبی را کنترل کرد بیاد روی مدیریت خشمشان کار کنیم روی احساس گناه و بخشش هم کار شود روی رفتار تکانشیشان کار شود اینگونه میتوان به راحتی این مورد را کترل کرد 

ما اگر به عنوان پاتولوژی بررسی کنیم با عنوان کسی که افسردگی دارد یا ندارد یکسری از ملاک هارو باید داشته باشیم 

1: این افراد یک هفته کاملا مود پایینی دارند 

2: از چیزهایی که در گذشته لذت میبردند دیگر لذت نمیبرند مثلا چند سال پیش یک چیزی رو دوست داشتند الان دیگه دوسش ندارند چون در سنین رشد لذت بردن به صورت دائم عوض خواهد شد و بسیار طبیعی است در دوره نوجوانی مثلا 4 سال پیش از یه دایرکشن خوششان می امد یا اون اهنگ رو دوست داشتند و الان دوست ندارند مساله نیست لذتی که دوماه پیش داشتند و یا برای یک ماه پیش بوده و الان از ان لذت نمیبرند این مهم است 3: اگر میزان خواب خیلی زیاد و یا خیلی کم بشه کیفیت خواب تغییر کنه و در غذا خوردن فرد تغییرات حس کنید یا انرژی زیادی برای انجام دادن کارها نداشته باشند و یا در روند فکریشون تغییراتی ایجاد شده و نمیتونن تصمیم بگیرن و یا ترجیح میدهند ساعت ها تنها باشند البته این نمته هم مهم است که در دوران تینیجری بچهها دوست دارند تنها باشند پس این موضوع را با افسردگی یکی ندانید باید همه ملاک هارو باهم داشته باشند تا بگوییم افسردگی گرفتند خود نوجوان باید به والدین اطلااع بده یا خود والدین باید این موضوع رو کشف کنند چون این فرد نیاز به کمک داره وقتی شدید تر شد به روانشناس مراجعه کنید 

چون نقش والدین در زمان ورود فرزند به دوره نوجوانی نظارت گر و مشاور میشود پس حقوق والدین رااینگونه میشود اعلام کرد 1: رعایت احترام در همه حال باید ارتباطات خانواده بر پایه احترام باشد نه تنها برخورد محترمانه با والدین ضروروی است بلکه باید بین همه اعضا رعایت شود 

2: تنظیم کردن قوانین : والدین حق دراند برای خانه و خونواده خود قوانینی مثل ساعت ورود و خروج ،تقسیم کارهای خونه و یا مهمان وضع کنند 

3: باخبر بودن از نوجوان : والدین حق دارند که بدونند فرزند نوجوانشان کجاست و با چه کسانی است اما این به این معنی نیست که نوجوانان باید حتما راجع به احساساتشان با والدین صحبت کنند 

4: صحبت کردن با افرادی که با نوجوانان شما در ارتباط هستند : والدین حق دارند با هرکسی که در زندگی نوجوان درگیر است شامل پزشک ،مربیان ،دوستان و وتلدین دوستان صحبت کنند 

1: مغز در دوران بلوغ تغییر میکند به همین دلیل گاهی ممکن است نوجوان قبل از فکر کردن در مورد مساله ای واکنش های احساسای نشان دهد و نتوانند مثل بزرگترها واکنش ها را کنترل کنند 

2: هورمون ها در این دوران نقش بزرگی در احساسات ان ها دارند هورمونی که در زمان استرس در بدن ما ترشح می شود THPدر بزرگسالی باعث ارام شدن بدن میوشد ولی همین هورمون در دوره نوجوانی و بلوغ تاثیر برعکس دارد و باعث تحریک پذیری بیشتشر نوجوانان میشود 

تربیت جنسی باید از سال های اول زندگی کودک صورت گیرد چرا که از اوایل کودکی ،کنجکاوی راجع به این گونه مسائل زیاد میشود باید به کودکانمان حریم شخصی بدنشان را نشان دهیم تا یاد بگیرند در مقابل اسیب های خود را حفظ کنند تا از کودک آزاریها جلوگیری شود 

اموزش جنسی نه سکس : اموزش جنسی ویژگی های اجتماعی ،اخلاقی ،فرهنگی جنسیت را در برمیگیرد درواقع اموزش جنسی استفاده از شیوه هایی برای ایجاد رفتارهای جنسی سالم و از بین بردن رفتارهای جنسی ناسالم است 

1: پاسخگویی به پرسش های جنسی کودک  2: شکل گیری هویت جنسی سالم 3:پیشگیری از بیداری جنسی زودهنگام 4: اموزش خودمراقبتی به کودکان برای جلوگیر یاز ازار و اذیت ان ها 

اولین اصل مهم عدم دروغگویی در مواجهه با سوالات کودکان است پنهان کاری نکنید چون اعتمادکودکان به شما از بین میرود و از منابع نامعتبر مدیریت نشده و اسیب زا به اطلاعات  دسترسی پیدا میکنند این منابع نامعتبر دوستان هستند 

اعضای جنسی بدن را به عنوان اعضای خصوصی که هیچ فردی حق ندارد ببینید یا لمس کند به کودک معرفی کنید به کودک خود اموزش دهید اگر فردی خواست قسمت های خصوصوی بدن را لمس کند یا نگاه کند ان را با شما در میان بگذارد با استفاده از بازی و کتاب های کودکانه این موضوع را به او اموزش دهید سعی کنید با ارامش به سوالات کودکتان پاسخ دهید و در حد سنشان به ان ها توضیح دهید و از واکنش تند و دعوا بپرهیزید ان ها از روی کنجکاوی این سوال را میپرسند 

به کودکان اعضای بدنشان را معرفی کنید در معرفی اعضا میتوانید از عروسک یا ایینه استفاده کنید پس از معرفی دست و پا و کاردکردشان و پرسیدن از کارکرد اعضای بدن میتوانید اعضای جنسی را هم به همین روش توضیح دهید با اسامی عامیانه خیر بلکه با اسامی علمی به ان ها معرفی کنید و توضیح مختصری از کارکردشان بدهید 

اگر فرزند شما گاهی بدخلق است اما اکثر روزهای هفته حالش خوب است این روند طبیعی است 

افسردگی و سیار اختلالات روانی میتواند علائمی باشد که در ان ها بروز پیدا میکند کاهش وزن و یا افزایش وزن 

اختلالات خواب و کناره گیری از دوستان و خانواده 

صحبت در مورد خودکشی 

اگر فکر میکنید رفتارهای فرزند شما نگران کننده است حتما با مشاور و متخصص نوجوان صحبت کنید فرد متخصص میتواند شما را در شناخت موارد طبیعی و غیرطبیعی کمک کند و راهکار مناسبی را ارائه دهد 

هیچ کس به یکباره نمیتواند نیازهای جنسی خودش را در دوران بلوغ کنترل کند کنترل نیازهای جنسی نیاز به اموزش جنسی از دوران پیش از بلوغ دارد والدین که بزرگترین نقش در این اموزش را برعهده دارند هرگز نیاید کنترل جنسی را به جای اموزش جنسی انجام دهند زیرا اساسا کنترل میل جنسی امکان ناپذیر است پس نیازهای جنسی نوجوانان باید از راه های سالم ارضا بشوند نه اینکه سرکوب شوند مانند سوق دادن ان ها به فعالیت های هنری  ورزشی و علمی 

گوش کردن یک مهارت است و همدلی کردن را هم به عنان یک مهارت اموخته میشود در دوره نوجوانی والین نقش نصیحت کنندگی دارند و سرزنش میکنند مثلا به فرزندشن میگن نه شما در این زمینه اشتباه کردی کار شما درست نیست باید والدین به خودشون بگن چند لحظه وایستا دقیقا بدونیم دردو مشکل بچه چیه ؟چی داره میگه ؟ نه اینکه بگین من میدونم چی میخوای بگی یعنی شما اینجا شنونده خوبی نیستید و سریع پاسخ دهنده خواهید شد چون خود بچه این احساس درک نشدن رو تجربه میکنه 

یعنی من بجای تو فرزند نیستم طبیعتا تجربه ای مثل تو ندارم ولی تمام تلاشم این هستش که تو چی داری میگی و این احساس رو به خود نوجوون برگردونید و با زبون خود اون بچه باهاش صحبت کنید اینجوری بهش بگین که :  انگاری این موضوع خیلی ناراحتت کرده دوستت باهات صحبت نکرده خیلی اذییت کرده .

باید به اندازه شونه های بچه مشکلات رو ببینیم نه بیشتر و نه کمتر نگیم مهم نیست دوستت باهات قهر کرده و با تو تو س مدرسه دوست صمیمی نداری مهم نیست اینا برای شما مهم نیست برای اون بچه مشکل بزرگیه و داره باهاش کنار میاد ولی به سختی پس سعی کنیم همدلی کنیم و بهد حرفهاشون گوش بدیم و باهاشون ارتباط خوبی برقرار کنیم 

متاسفانه در پسرها این مورد بیشتر هستش اما ری اکشن شما بسیار مهم هست عکس العملی از خودتون نشون ندین که انگار یک فاجعه رخ داده بهتره باهاش صحبت کنید میتونیم پرسش و پاسخ زیادی رو از بچه بپرسیمو با این پرسش و پاسخ جواب هارو بگیرین و به خود بچه برمیگردونیم مطمئنا جواب خواهد داد مثلا میگه هم سن و سا های من همشون میکشن باید علت رو ریشه یابی کنید و در سوال جواب ها پیدا کنید بچه ها خیلی از مواقع میخوان که پذیرفته بشن در گروه همسالان خودشون و میخوان که بزرگ جلوه کنند و یا از روی کنجکاوی و یا از روی اعتراض و خشمی که نسبت به والدین دارند زمانی که به جواب درست برسدید و ریشه یابی کنید باید بدنیال درمان این قضیه باشید اگر واکنش تندی نشون بدین بیشتر فاصله تون رو با بچه تون بیشتر میکنید بهتره حس هارو بهش انتقال بدین و باهاش صحبت کنید و احساساتش رو ازش بپرسین و در مورد این احساسات صحبت کنید بهش بگین من به عنوان والد احساسا شکست میکنم من مادر خوبی نبودم نمیدونی چقدر ز دستت عصبانی هستم سیگار میکشی این موضوع برام خیلی ناراحت کننده بود و از این قبیل مکالمات 

در مرحله اول، این امر باعث ایجاد چالش در روابط میان شما با بچه ها و شریک زندگیتان خواهد شد. دوم اینکه، به دلیل ترس از سرزنش شدن، این احتمال وجود دارد که فرزندانتان مسایلی را از شما پنهان کنند. این اتفاق می تواند در آینده بسیار مسئله ساز باشد، زیرا ممکن است نتوانید در جایی که باید و در صورت نیاز به کودکان خود کمک کنید.

برای مدیریت خشم مشاوره بگیرید. هر زمان که در زندگی خود با مشکلی روبرو شدید، هرگز فکر بدی نیست که در این زمینه از یک متخصص کمک بگیرید. درخواست کمک در این زمینه و قبول کردن و اعتراف به اینکه شما مشکل دارید، اولین قدم برای حل این مساله است.

خیر، زیرا رسیدن به هر نتیجه‌ای ممکن است خطر‌ناک و غیر قابل جبران باشد.به تعبیر خودمان هر امتحان مجانی نیست اگر‌چه این فکر و ایده ممکن است خیلی فریبنده به نظر بیاید.

اگر اعمال مقررات فقط از راه تنیه باشد بله، اما پاداش در برابر رفتار مطلوب و پاداش ندادن به رفتار نا‌مطلوب،‌احساس امنیت را برای نوجوان بیشتر می‌کند.

خیر، زیرا انجام و نتیجه‌ی هر کاری‌شادی‌آور نیست، نوجوان تربیت شده، شریف و خلاق خود به خود شاد خواهد شد.

 خیر، با گردن نهادن و تسلیم شدن، در حقیقت زحمت یافتن ذلیل قانع کننده را از سر خود باز کرده‌ایم. ما می‌توانیم حداقل دلیل خواست او را بپرسیم و یا علت شایستگی او را برای رسیدن به هدفش سؤال کنیم.

آسان گرفتن نوجوان را لوس و خودخواه می‌کند. روش اقتدارطلبانه یعنی اطاعت کامل، او را سرکش یا منزوی و توسری خور بار می‌آورد. در روش محرک و پاسخ و شرطی کردن تربیت، همیشه تا عامل محرک است پاسخ داده می‌شود و با قطع محرک پاسخ هم قطع می‌شود. در روش پاداش و تنبیه، اگر پاداش بیشتر و تنبیه حداقل باشد خیلی بهتر است. می‌توان با نوجوان مهربان، جدی و با احترام برخورد کرد، سخت‌گیری به موقع هم لازم است.

 از طریق وسوسه‌ی نفس. مثلاً آدم شکمو در مقابل یک پاکت سیگار یا تعارف دوست سیگاری خود مقاومت نشان دهد. به طور کلی باید عامل تحریک را دور نگه داشت، پشت کار و ثبات داشت، برنامه‌های مشکل را به برنامه‌های مرحله‌ای و گام به گام تقسیم کرد و هر بار قسمتی از آن را اجرا کرد و برای انجام هر قسمت اجر و پاداش مناسبی تعیین نمود.

 افراد مورد احترام و علاقه خود را در حال انجام آن کار ببیند و این امکان مشاهده را والدین باید فراهم کنند. این روش همان طرح الگو و اسوه قرار دادن است و نیز در برابر انجام نوع دوستی و رعایت حقوق دیگران ستایش و تحسین شوند.

اگر محیط مناسب تایید رفتارهای پسندیده باشد، بله. مثلاً در جامعه‌ای که همه راستگو هستند و راستگویی ارزش است و تقویت می‌شود بله، اما اگر محیط نامطلوب است و راستگویی ضدارزش و دروغگویی درآن تقویت می‌شود، پاسخ منفی

 در چنین شرایطی نوجوان دچار تعارض و اختلاف در رفتار می‌شود، یعنی با پدر مناسب خود او رفتار می‌کند و با مادر رفتار دیگری دارد. به عبارت دیگر بافته‌ی هر کدام از والدین به توسط دیگری پنبه می‌‌شود و نتیجه تربیتی این امر بسیار خطرناک است، پس پدر و مادر باید حداقل بر سر مسائل و مصالح نوجوان خود توافق کنند.

کسانی که نحوی با نوجوانان ارتباط دارند باید روشهای صحیح را بدانند و رعایت کنند و به همین دلیل است که هر صحبت و هر مطلبی را نباید پیش روی بچه‌ها مطرح کرد.

 خیر، باید به نوجوان آموزش داد که برای یک عمل خوب باید زحمت کشید. نتیجه‌ی مطلوب این زحمت کم‌کم جای پاداش را می‌گیرد. مثلاً لذّت مطالعه یا لذّت خلق یک اثر هنری خود پاداش است. برای حل این مشکل باید آموزش داد.

 بستگی به رفتار مربی دارد. باید براساس تلاش و استقامت نوجوان به او پاداش داد، نه انجام یک کار ناقص. نوجوان باید به مشکلات خود بیندیشد و راه‌حلی برای آن‌ها پیدا کند.

سن نوجوانی و اقتضای آن باعث ایجاد یکسری واکنش و عکس العمل می‌شود. مثلاً امر و نهی زیادی و یا سرزنش و انتقاد زیاد باعث ایجاد عکس العمل می‌شود و باعث ایجاد چالش بین فرزندان و والدین می‌گردد. پس باید برای ایجاد احترام پدر و مادر از مقبولیت لازم برخوردار باشند.

باید مسؤلیت‌های را که دوست دارد به او واگذار کرد تا انجام دهد و استفاده از هر امکانی را در خانواده مشروط به انجام وظیفه همگان کرد. حتماً نباید پاداش مادی باشد مثلاً این که بگوییم اگر همه کارهایشان را خوب و کامل انجام دهند به پارک می‌رویم.

خیر، الاعمال بالنبیات. هدف از به کار بردن این روش‌ها تربیت انسان‌هایی سازنده، با اراده، مستقل و خلاق است و قصد ریاست بر آن‌ها نیست. البته نحوه‌ی اجرا و چگونگی اعمال و اصول تربیتی هم بسیار مهم است.

 بله تفاوت‌های فردی و توانایی‌های یک نوجوان را نباید ندیده گرفت. دانش‌آموز ضعیف اگر مورد سرزنش و فشار بیشتری واقع شود به شرطی که کم کاری علت ضعف نباشد ممکن است دست به ترک تحصیل یا فرار از مدرسه بزند. هر کس باید با خودش و گذشته‌اش مقایسه شود نه با خواهر و برادر و پسر عمو و همسایه و شاگرد اول کلاس.

ابداً، باید علاقه به فرزند را ادامه داد تا نوجوان احساس امنیت کند و بداند که بزرگ‌سالان برای او ارزش قائلند. محبت واقعی همین است که به او کمک کنیم تا رفتارهای نامطلوب را کنار بگذارد.

برای تقویت پایه های اعتقادی و مذهبی، باید از عوامل آسیب زا در تربیت دینی جوانان، آگاه و برحذر بود. یکی از مهم ترین آسیب ها، از ناهماهنگی میان حرف و عمل کسانی برمی خیزد که به نوعی منسوب به دین هستند. دوگانگی در گفتار و کردار الگوهایی مانند والدین، مربیان و مسئولان جامعه، باورهای جوانان را نسبت به آنان و پشتوانه های مذهبی شان متزلزل می سازد.

جوانان عملکرد این دسته اشخاص را با دقت نقد و ارزیابی می کنند و با مشاهده تضاد میان منطق علمی و رفتار عملی آنان، به وادی شک و بی اعتمادی روی می آورند. جوانان، بیش از همه به الگوها می اندیشند. پس یک الگوی مناسب و کامل باید گفتار و رفتاری هماهنگ و شخصیتی استوار و کمال یافته داشته باشد. در کنار پیروی از الگوی رفتاری، جوانان باید بینش خود را نیز تقویت کنند. در نظام آموزشی به دلیل گستردگی و تنوع درس ها و نیز پیچیدگی و دشواری مطالب، فرصت مناسب برای آموزش اصولی اخلاق و باورهای مذهبی وجود ندارد. ازاین رو، بهترین زمان برای ایجاد زمینه انس و الفت فرزندان با دین و مذهب، دوران کودکی آنهاست. در سال های بعد، باید با آموختن عملی برخی دستورهای الهی مانند نماز، نیکی به والدین و آموزش سوره های قرآنی، زمینه شناخت بیشتر آنان را فراهم کنیم. بدین منظور می توانیم از داستان ها و حکایت های اخلاقی و دینی برای پرورش روحی آنان بهره بگیریم و این شیوه را تا سن نوجوانی تقویت بخشیم.

1. والدین کم کم و به مرور زمان، فرزندان خود را با برخی مهارت ها و پدیده های اجتماعی آشنا کنند و الگوی درست و مطمئنی را در این زمینه به فرزندانشان بیاموزند، اموری مانند: دوست یابی، روابط و همکاری اجتماعی، حضور در عرصه فعالیت های اجتماعی و نیز تأثیر متقابل پدیده های فرهنگی و اجتماعی بر یکدیگر. رسیدن به آگاهی در این گونه امور سبب می شود که فرزندان هنگام رویارویی با چنین پدیده های اجتماعی، حالت انفعالی نداشته باشند و بتوانند از موضع فعال، درست و هدف مند برخورد کنند.

2. تلاش والدین به منظور ایجاد ارتباط منطقی میان فرزندان خود با مسائل روز جامعه، به افزایش آگاهی و قدرت تحلیل، جمع بندی و استنباط های منطقی جوانان می انجامد.

3. مربیان و مشاوران مدارس در زمینه ارائه آگاهی های اجتماعی به دانش پژوهان نقش مهمی دارند؛ زیرا این دسته افراد، به دور از گروه بندی ها و جنجال ها می توانند با هدف ایجاد معیارهای منطقی و پایدار، برای بالا بردن درک مسائل اجتماعی نوجوانان، به گونه ای تخصصی تر عمل کنند.

4. بررسی و ارزیابی آن دسته از رویدادها که به بزه کاری در سطح جامعه می انجامد، به جوانان کمک می کند تا خود را از رفتارهای ناهنجار اجتماعی دور کنند. بزه های اجتماعی از عواملی سرچشمه می گیرند که از آنها به عوامل «زیرساز» یا «زمینه ساز» تعبیر می شود. درک ارتباط میان این عوامل و بزه های اجتماعی، سبب در امان ماندن نوجوانان و جوانان می شود و این امر به مطالعه و ارزیابی جامع و عمیقی نیاز دارد که بخش اصلی آن، برعهده مربیان و مشاوران است و بخش دیگر، به مسئولیت والدین مربوط می شود».

5. تقویت نهاد خانواده به گونه ای که جوان بتواند هر مشکلی را با آنها به راحتی در میان بگذارد، در پیش گیری از کج روی ها و ناهنجاری ها بسیار مؤثر است.

1. هویت گم شده: نسل جوان اگر تصویر روشنی از هویت خویش نداشته باشد و به درستی نداند که کیست و در چه مرحله ای از زندگی به سر می برد، به سرعت تحت تأثیر فرهنگ غیرخودی قرار می گیرد و این وضیعت از فقر روحی و اعتقادی وی حکایت دارد.

2. احساس بیگانگی با فرهنگ خودی: جوانانی که فرهنگ خودی را به درستی نمی شناسند و به آن اعتقاد ندارند، با فرهنگ ملی و اسلامی، مفاخر، ریشه ها و باورهای خود بیگانه اند. بر این اساس، در برابر هر جلوه ای رنگ می بازند و به هر ندایی پاسخ می دهند؛ زیرا ریشه در بنیادها ندارند.

3. آشنایی بیشتر با فرهنگ غرب تا فرهنگ خودی: متأسفانه بیشتر جوانان غرب گرا، آگاهی و اطلاعاتشان از فرهنگ بیگانه، به مراتب بیش از شناخت آنها از فرهنگ خودی است. و این در حالی است که شناخت هر پدیده ای، نوعی انس و الفت به آن را در فرد ایجاد می کند. فرهنگ سازان میهن اسلامی نیز آن گونه که شایسته ملت خویش است، در زمینه انتقال فرهنگ غنی اسلام با قالب ها و روش های نوین تلاش نمی کنند. حال آنکه فرهنگ اسلامی، سرشار از الگوهای اخلاقی و معنوی ناب است که هر یک به تنهایی، در پالایش روح و روان همه آدمیان بسیار اثر گذارند. فرهنگ اسلامی به زندگی خاکی، معنا و مفهومی دیگر می بخشد. در این فرهنگ، میان دنیا و آخرت رابطه منطقی وجود دارد و بهره گیری مشروع از دنیا و توجه به آخرت، هر دو سفارش می شود و اینکه پیوستن به دنیا، در پرتو پشت کردن به آخرت به دست نمی آید، بلکه باید دنیا را مقدمه ای برای آخرت ساخت. 

یا توجه به کسترش اطلاعات در رسانه ، یک اصل کلی وجود دارد که این مسائل را با توجه به عقل ، درک و سن کودک به او ارائه دهیم پس اول اینکه نگذاریم کودک در معرض این گونه اطلاعات قرار گیرد و اگر قرار گرفت و با ما این مسئله را مطرح کرد بهترین راه این است ک به او بگوییم فعلا این سوال مطرح کردنش خوب نیست بعدا صحبت می کنیم و یا اینکه از شیوه حواس پرتی استفاده می کنیم که بسیار موثر است و زمان مطرح کردن بهتر است زمان بلوغ باشد و بوسیله یک کارشناس صورت گیرد.

خیلی از این مسائل مربوط به حضور بیش از حد نوجوان در خانه و نبود فعالیت خاص ، در او می‌باشد و باعث بروز این مشکلات میشود. پس حضور در اجتماع بصورت منطقی و برنامه ریزی شده مهم است از طرفی باید رعایت حجاب در حضور نوجوان صورت گیرد و از او بخواهیم در ارتباط عاطفی حد و حدود را رعایت کند.

موسیقی یک نیاز حقیقی نیست بلکه یک نیاز کاذب است چون اگر برآورده نشود هیچ ناهنجاری ایجاد نمی‌کند و فقط نقش یک مُسکن را دارد ، و ارتباط کلامی خوب با فرزند در کاهش این امر بسیار مهم است و همچنین ارتباط اجتماعی او را افزایش دهیم.

ارتباط کلامی مناسب با کودک داشته باشیم و از هوش کلامی خوبی برخوردار باشیم و بایستی دلیل درست و منطقی برای انجام ندادن خواسته او داشته باشیم و باید نیاز حقیقی کودک ، پیش بینی و به موقع برآورده شود و نیازهای کاذب با پرت کردن حواس کودک بر طرف شود.

اینکه کودک پذیرش شکست را ندارد به چند عامل بستنگی دارد : احترام بیش از حد به کودک گذاشتن ، به دلیل محبت بیش از اندازه پر توقع شده ، قبول نداشتن دیگران و فقط خود را دیدن پس نحوه برخورد به این صورت است ک محبت را تعدیل کنیم ، با بچه، بچه گانه رفتار کنیم ، در مواردی که کودک شکست می خورد شکست او را توجیه نکنیم و از قصه برای تقویت روحیه او استفاده کنیم .

برای بچه ها برنامه ریزی خوبی داشته باشیم و از استعداد و هوش او در مسیر صحیح تر استفاده کنیم ، با یک مشاور تحصیلی مشورت کنیم ، برنامه مکمل داشته باشیم ، و بستری را برای علایق او فراهم کنیم .

والدین در مقابل ،  هم پسر و هم دختر باید پوشش مناسب داشته باشند و نوعی یکسان سازی صورت گیرد و عدم رعایت این باعث ایجاد بلوغ زودرس میشود و چون عقل هنوز رشد کافی نکرده پس بلوغ در مسیر درست هدایت نمی شود.

اینکه گاهی عصابی شود و گاهی بسیار مهربان است این نشانه دو شخصیتی نیست زیرا آستانه تحمل کودک بسیار پایین است اما نحوه برخورد مادر باید به این صورت باشد ک ثبات شخصیت داشته باشد یعنی زمان عصبانیت زود تصمیم نگیرد ، دعوا نکند ،امرو نهی نکند .

کودک در سنین پایین قدرت تحلیل ندارد و چون خدا را جسمانی می داند تمام کارها چه خوب و چه بد بدست اوست ، پس در حضور کودک ، بزرگترها باید مواظب صحبت کردن خود باشند و در کارهای منفی از خدا صحبت نکنند ولی در کارهای مثبت از خدا سخن بگویند و در زمان آسیب دیدن کودک به او بگوییم که خودش باید حواسش را جمع کند.

در کودک ، در سنین 4 تا6 سالگی و در نوجوانی اوج ارتباط و دوستی است و برای اینکه به تعادل برسد باید در محیط خانه بیشتر به این نیاز ، توسط پدر و مادر پاسخ داده شود پس باید ار تباط نزدیک تری بین پدر و ماد با نوجوان ایجاد شود.

اگر مطالعه ی شب موکول شود اشکالی ندارد ولی نه به دیر وقت و باید محیط خانه به نحوی باشد که نوجوان با خیال راحت و بدون هیاهو به مطاله بپردازد .

این امر علت های متفاوتی دارد مثلا زیاد امرو نهی کردن ، انتظار پدر و مادر از او زیاد است ، نوجوانِ بیکار پرخاشگر میشود ، بهم ریختن ساعت غذایی و یا کسی ک ساعت خوابش بهم ریخته حالت پرخاشگری دارد.

یکی از ویژگی های نوجوان این است که حقیقت پذیر است پس باید با سعه صدر و با بیانی خوب آسیب ها را برای او بیان کرد و از طرفی باید با توجه به استعداد نوجوان جایگزین مناسب برای اوپیدا کرد.

ممکن است این امر به این دلیل باشد که اعتماد به نفس پایین دارد و یا اینکه با امرو نهی زیادی قدرت خلاقیت و ابتکار از او گرفته شده پس باید در جهت افزایش اعتماد به نفس و کاهش امرو نهی و افزایش حضورش در بین همسالان اقدام کنیم.

نازسازگاری بچه ها در یک خانواده نشات میگرد از بیکاری آنها در خانواده پس اولاً تا حدودی دعواهای آنها با هم عادی و معمولی است ، و از طرفی باید برای تک تک آنها برنامه داشته باشیم با توجه به سن و جنسیت آنها ، و باید از هم بازی برای بچه ها در خانواده استفاده کنیم.

باید به کودک بگوییم که از خود دفاع کند ولی مستقیم نگوییم که طرف مقابل را کتک بزن ، گاهی اوقات از قالب های داستان استفاده کنیم تا دفاع کردن را یاد بگیرد ، ورزش های مفید را به او بیاموزیم.

نگرانی ندارد و اتفاقا خوب است و در یک زمان مناسب توسط درس علوم می توان بوسیله اینکه حیوانات نر و ماده هستن در این زمینه به او آگاهی بدهیم.

باید محور و نگرش به ورزش در رسانه ها عوض شود ، خانواده ها باید خویشتن داری کنند ، خود را کنترل کنند ، هنگام دیدن مسابقات ورزشی ، در محیط های آموزش و تربیتی یک پاداشی ایجاد کنیم و ترویج تندرستی بوسیله ورزش را داشته باشیم .

محیط های آلوده ، بستر را برای این شکل اختلالات فراهم می کنند که بخشی از آنها دوستان ناباب هستند و مسائل مربوط به بلوغ را درست برای آنها بازگو نمی کنند ، بوسیله تکنولوژی به راحتی این اطلاعات نابجا ردوبدل می شود.

پس اول اینکه با دوستان فرزند خود دوست باشیم و اجازه دهیم که رفت و آمد داشته باشند تا بدرستی آنها را بشناسیم ، حتما با یک مشاور درباره درمان نوجوانی که به این مسئله دچار شده مشورت کنیم ، فعالیت جسمی نوجوان را تقویت کنیم و از تنها بودن نوجوان جلوگیری کنیم ، نگرش مذهبی ومعنوی او را زیاد کنیم و با مساجد و محیط های فرهنگی بیشتر در ارتباط باشیم.

محبت به فرزند چطور باشد که دچار افراط و تفریط نشویم ؟

گاهی اوقات خانواده و پدر و مادر به “نه گفتن” بچه ها واکنش نشان نمی دهند و این نه گفتن از بین می رود. پس ، از ابتدا راحت به بچه ها “نه” بگوییم و از آنها نیز بخواهیم در موارد منطقی مهارت نه گفتن را داشته باشند.

بایستی با فرزندان به اندازه درک آنها صحبت نماییم . ممکن است یک سری آموزه ها بصورت نادرست به او انتقال داده شده باشد . پس اولاً بهتر است ازنظر فکری در صدد اصلاح او براییم و دوم اینکه شرایطی فراهم آید تا  در محیط های همسالانشن و با یک الگوی خوب بر خورد داشته باشد.

بیکاری طولانی مدت و نداشتن برنامه برای کودک باعث ایجاد این بی نظمی در کارها می شود. کودک در این سن نیاز به بازی دارد و تعریف درستی از نظم ندارد و بایستی توقع ما نسبت به سن و سال او متناسب باشد و انتظار بیش از حد از او نداشته باشیم و اسباب بازی ها را نیز محدود نماییم تا باعث ایجاد بی نظمی نشود.

ابتدا بایستی به این پرسش پاسخ داد که آیا واقعاً‌ نوجوان به تلفن همراه ،‌ نیاز دارد یا خیر ؟‌

نوجوانی که نیمی از وقت خود را در خانه و نیمی را در مدرسه است ،‌ مسلما ً نیازی به تلفن همراه ندارد ولی گاهی اوقات ممکن است عده محدودی کنار او باشند که تلفن همراه داشته باشند ، پس بهتر از مالکیت اشتراکی ، استفاده نمود ، یعنی یک تلفن همراه مشترک بین پدر و نوجوان وجود داشته باشد.

باید در برابر چرایی یک نوجوان ،‌ پاسخ های مناسب و اطلاعات کافی داشته باشیم و بایستی با لحن خوش ،‌ در زمینه دینی با او صحبت نموده و نوجوان بایستی برای رفع شبهاتش ، با یک کارشناس دینی در ارتباط باشد.

در خصوص عدم حرف شنوی کودک ، در ارتباط با والدین ،‌ چگونه بایستی رفتار نمود ؟

 بایستی از یک مشاوره تربیتی کمک بگیریم و گاهی اوقات امر و نهی زیادی ، باعث دروغگویی کودک می‌گردد و بایستی فعالیت کودک را نیز زیاد نماییم .

گاهی اوقات ، نوجوان می خواهد رهبر باشد و یک بخش ار این موضوع خوب است ولی از حد که بگذرد برای دیگران ملال آور است و برای خود خوب است .پس بهتر از اولا بیکاری های او کم شود ، اوقات فراغتش پر شود و اعتماد به نفس کاذب از او گرفته شود و بجای اینکار ،‌ همکاری کردن به او یاد داده شود.

اولا اینکه از لفظ دزدی برای او استفاده نکنیم ، زیرا بار منفی به همراه دارد و شاید نیاز فرد به پول باشد که دست به این خطا می زند . پس پدر بایستی با مدیریت خود ،‌ پول توجیبی به فرزند بدهد . دوستان نوجوان در این خصوص مورد بررسی قرار بگیرند . نحوه هزینه کرد نوجوان بایستی به والدین اطلاع رسانی شود و از طرفی با جنبه معنوی در مورد این کار او با او صحبت شود و قبح کار زشتش به او گوش زد شود .

این سری بازی ها مثل چاقوی دو لبه ،‌ هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی .

اما جنبه منفی بیشتر است زیرا بازی های خوب و مناسب بسیار کم هستند و باعث عصبانیت و پرخاشگری کودک می شود .

راهکار مناسب ، جایگزین کردن بازی ها و کارهای مناسب برای کودک است و از طرفی یک برنامه ریزی منظم برای فرزند داشته باشیم و بخشی از امور و کارهای منزل را به او بسپاریم تا نقش پررنگتری در خانه داشته باشد.

محبت حقیقی در حقیقت بدین صورت است که از قلب خارج شود ، ابراز شود و در رفتار دیده شود و برای ابراز محبت بهترین محیط ،  محیط خانواده است و مادر می بایست کانون محبت در خانواده باشد ، بهتر است در اعیاد به فرزند خود هدیه دهد ، نگاه محبت آمیز به فرزند نماید ، لفظ دوستت دارم را برای او بکار ببرد و با انجام این رفتارها به محبت کردن عادت نماید.

اول اینکه بایستی فضای خانه مهیا باشد تا کنجکاوی او ارضاء شود تا در این ارضاء کنجکاوی به خود آسیب نرساند و محیط خانه طوری فراهم شود که فرزند در آن رها شود و از بازی های فکری استاندارد استفاده شود.

فرزند هرچه ، بیکاری بیشتری داشته باشد ، سئوالات بیشتری می پرسد و از طرفی اگر به پای صحبت بزرگترها بنشیند ، سئوالات بیشتری در ذهنش ایجاد می شود ، پس بهتر است از شیوه حواس پرتی استفاده کنیم و باید مشغولیتهای فرزند را زیاد کنیم .

باید زمینه ای فراهم شود که فرزند کمتر دچار اشتباه شود و در نتیجه محرومیت کمتری داشته باشد و دربرابر خواسته های نامعقول از شیوه حواس پرتی استفاده کنیم و برا اعصاب خود مسلط بوده و با کودک با آرامش صحبت نماییم .

در زمان دو سال قبل از پیش دبستانی ، استفاده از محیط های آموزشی و مهد کودک مشکلی ندارد ولی قبل از آن اصلا توصیه نمی شود و برای نگهداری کودک بهتر است از یک فرد موجه و در محیط منزل استفاده شود مگر در موقعیت های حساس و با زمانهای کوتاه ،‌ از مهد کودک استفاده شود.

در سن نوجوانی به دلیل یک سری ویژگی های این دوره ، سبب می گردد آستانه تحمل پایین بیاید . بهتر است در برخورد با نوجوان ، او را به آرامش بیشتر دعوت کنیم و پدر نقش مکمل در عرصه تربیت داشته باشد و در موقع نصیحت از شیوه درست انتقاد و بیان شیوه درست نصیحت ، استفاده شود .

استفاده از قصه گویی در این زمینه بسیار مناسب است به شرط آنکه نقاط مثبت را در قصه بیان نموده تا فرزند الگوی مثبت و مناسب پیدا نماید و باید محیط خانه و اطرافیان در رفتار خود از زورگویی بپرهیزند و باید از لجبازی و زورگویی در کودک جلوگیری شود.

بایستی با فرزندان به اندازه درک آنها صحبت نماییم . ممکن است یک سری آموزه ها بصورت نادرست به او انتقال داده شده باشد . پس اولاً بهتر است ازنظر فکری در صدد اصلاح او براییم و دوم اینکه شرایطی فراهم آید تا  در محیط های همسالانشن و با یک الگوی خوب بر خورد داشته باشد.

 فرض اون دقت کنیم. یک پیش فرض بسیار مهم وجود داره و اون خودمون هستیم . آیا من خودم حالم خوبه؟ آیا تربیت مناسبی دارم ؟ آیا رفتار درستی دارم؟
چرا که حال روحی بچه ها برگرفته از حال روحی من مادره، برگرفته از حال روحی من پدره
بچه ها از صحبت های ما یاد نمی گیرن از رفتار ما الگو میگیرن
اگر من سرحال باشم ، خوشحال باشم بتونم خشمم رو بخوبی کنترل کنم به صورت خودکار رفتار مناسبی رو هم در قبال رفتارهای خوشایند یا نوخوشایند فرزندم خواهم داشت.
اینکه من چقدر برای فرزندم وقت میگذارم بیشتر از زمان کیفیت وقتی که براش میگذارم مهمه.
اینکه من نیم ساعت با تمرکز کامل به بچه م بازی بکنم تاثیرش خیلی بیشتر از اینه که 2 ساعت پیش فرزندم باشم ولی ذهنم جای دیگری باشه درگیر مساله دیگه ای باشم
اینکه توی رفتارم با همسرم آیا دچار مشکل هستم یا اینکه ما می تونیم هیجاناتمون رو کنترل بکنیم یا نه ، چه با همسرمون چه با اقواممون چه با خودمون ، همه اینها آموزش کنترل هیجانه به فرزند کوچیکمون. بنابراین باید دست از تربیت فرزاندمون برداریم و متمرکز بشیم روی خودمون . باید خودمون رو تربیت بکنیم ، حال دل خودمون رو خوب بکنیم.

 نشده‌اید رفتار پرخاشگرانه کودک می‌تواند بخشی طبیعی از رشد کودک باشد. اگر کودک به صورت مداوم برای پرخاشگری‌اش، پیامدهای منفی دریافت کند و مهارت‌های جدید جایگزین را برای پرخاشگری یاد بگیرد پرخاشگری او شروع به کاهش می‌کند. با این حال، گاهی اوقات رفتار کودک پرخاشگر می‌تواند نشانه‌ای از یک مسئله بزرگ‌تر باشد. در برخی مواقع مراجعه به یک روانشناس کودک ضروری است.
گاهی اوقات، بچه‌ها به این دلیل پرخاشگری می‌کنند چون این رفتار موثر است و باعث می‌شود آن‌ها به خواسته خود برسند. اگر کودکی کشف کند که وقتی خواهر یا برادرش را می‌زند او تنهایش می‌گذارد متوجه می‌شود که می‌تواند از این به بعد برای کتک زدن برای دور کردن خواهر یا برادرش استفاده کند،پس مدیریت به موقع والدین در این جور مواقع بسیار مهم است.

انتخاب خودتان را به او تحمیل نکنید مثلا نگویید اگر بستکبال را بجای فوتبال انتخاب کنی من خوشحال میشم درواقع اینطوری بهش بگین مهم نیست چه ورزشی رو انتخاب میکنی من حمایتت میکنم 

زمانی که نمره خوبی رد درس ها میگیره بهش نگین بابا خوشحال شئد تو ریاضی 20 گرفتی ما بهت افتخار میکنیم بهش بگین پسرم یا دخرتم امروز نتیجه تلاش های رو که کردی همه رو دیدی ما بهت افتخار میکنیم 

اگه کار اشتباهی کرده بهش نگین من کارتو دوست ندارم نباید با خواهرت دعوا میکردی بگین این رفتاری که نشون دادی برای من قابل قبول نیست