بهترین و کاملترین هدف انسان چیست
بهترین و کاملترین هدف انسان چیست؟ این پرسشی است که ریشه تمام مسیرهای فکری، emotional، معنوی و حتی تصمیمهای روزمره ما را تشکیل میدهد. درواقع بدون داشتن یک هدف روشن، انسان دچار سردرگمی، بیمعنایی، فرسودگی و پوچی میشود. هدف، همان نیروی درونی است که ما را به تلاش، رشد، سازندگی و عبور از سختیها سوق میدهد. هرقدر انسان شناخت عمیقتری نسبت به هدف نهایی زندگی پیدا کند، کیفیت زندگیاش متحول میشود؛ از انتخابها و روابط گرفته تا احساس رضایت، شادی، اعتمادبهنفس و معنا. در این مقاله با یک نگاه دقیق، علمی و الهامبخش بررسی میکنیم که بهترین و کاملترین هدف انسان چیست و چرا دستیابی به آن، ستون اصلی آرامش، موفقیت و کمال انسان به شمار میرود.
بهترین و کاملترین هدف انسان چیست
| بخش | مفهوم کلیدی | چرا مهم است؟ | نتیجه برای زندگی انسان |
|---|---|---|---|
| معنای هدف | هدف، نیروی محرک انسان و جهتدهنده مسیر زندگی است | بدون هدف، تلاشها و فعالیتهای انسان بیمعنا میشود | ایجاد انگیزه، جهتگیری درست و وضوح در تصمیمگیریها |
| فلسفهٔ حیات | انسان باید بداند برای چه زندگی میکند | ندانستن هدف حیات، باعث سردرگمی و پوچی میشود | یافتن معنا، ساختن مسیر رشد و افزایش آرامش درونی |
| انتخاب هدف نهایی | هدف نهایی از جهانبینی انسان سرچشمه میگیرد | جهانبینی اشتباه، اهداف اشتباه ایجاد میکند | شکلگیری شخصیت، منش و سبک زندگی بر اساس هدف درست |
| هدفمندی زندگی | زندگی باید با آگاهی و انتخاب مسیر روشن پیش رود | بیهدفی منجر به افسردگی، ناامیدی و پوچگرایی میشود | ایجاد نظم، برنامهریزی، امید و شادزیستی |
| سه رویکرد انسانها به هدف زندگی | غفلتزدگان، پوچگرایان، و جویندگان حقیقت | هر رویکرد مسیر کاملاً متفاوتی ایجاد میکند | کشف اینکه کدام نوع نگاه، انسان را به کمال واقعی میرساند |
| نگاه قرآن به دنیا | دنیا مرحلهای ابتدایی، گذرا و وسیلهٔ رشد است | دنیا را هدف گرفتن، انسان را از کمال دور میکند | استفاده از دنیا بهعنوان فرصت؛ نه مقصد |
| عبادت | مسیر ارتباط با خدا و رشد روح | عبادت وسیلهٔ رسیدن به کمال است، نه هدف نهایی | تقویت ایمان، آرامش، و اتصال به منبع هستی |
| امتحان الهی | سختیها میدان رشد و شکوفایی هستند | امتحان ظرفیت انسان را آشکار میکند | تربیت روح، افزایش صبر، آمادگی برای کمال |
| راههای نزدیکی به خدا | ایمان + عمل صالح | نه ثروت و نه ظواهر باعث قرب میشوند | رسیدن به «حیات طیبه» و تکامل وجودی |
معنای هدف
هدف یعنی آن واقعیت مطلوب و مهمی که انسان حاضر است برای رسیدن به آن تلاش کند، تغییر کند و مسیر زندگیاش را آگاهانه انتخاب کند.
درواقع هدف همان نیروی درونی است که ما را به حرکت وامیدارد؛ اشتیاق رسیدن به آن، انسان را وارد عمل میکند و باعث میشود قدمهایی بردارد که او را به واقعیت موردنظرش نزدیک میکند.
چرا پرسیدن «هدف زندگی چیست؟» مهم است؟
سؤال از هدف زندگی، یکی از بنیادیترین موضوعات انسان است. اگر ندانیم برای چه زندهایم، زندگی معنای خود را از دست میدهد. تلاشها، سختیها، انتخابها و مسیر رشد ما زمانی مفهوم پیدا میکنند که مقصد مشخصی داشته باشند.
هدف برای زندگی ما مثل هدایتکنندهای است که:
-
به رفتارهای ما «جهت» میدهد
-
به تصمیمهایمان «معنا» میبخشد
-
و مسیر رشد ما را مشخص میکند
اگر سبک زندگی افراد متفاوت است، به این دلیل است که هدفهایی که دنبال میکنند متفاوت است. هرچقدر هدفی که انتخاب میکنیم ارزشمندتر و والاتر باشد، کیفیت زندگی ما نیز بالاتر و عمیقتر میشود. به همین دلیل، بخش بزرگی از سعادت و کمال انسان در گرو شناخت درست هدف و تلاش مداوم برای رسیدن به آن است.
انتخاب هدف نهایی زندگی
شناخت اهداف، و دانستن اینکه برای رسیدن به آنها چه ابزار و تواناییهایی لازم داریم، نقش مستقیمی در سرنوشت ما دارد.
همه میدانیم که زندگی بدون هدف پوچ و بیمعنا میشود. این پوچی معمولاً نشان میدهد که هدفهایمان را درست انتخاب نکردهایم.
نکته مهم این است که:
-
هدف نهایی هر انسان به جهانبینی او وابسته است.
-
برداشت ما از جهان، ماهیت زندگی، معنای خوشبختی و حتی مرگ، تعیین میکند که چه چیزی را هدف اصلی خود قرار دهیم.
به همین دلیل است که هدف انسانها با یکدیگر متفاوت است؛ چون هرکس جهان را از نگاه خودش میبیند. در نهایت:
-
شخصیت، منش و سبک زندگی ما
-
نتیجه مستقیم هدفهایی است که انتخاب کردهایم
اگر هدفی سطحی و زودگذر انتخاب شود، زندگی هم سطحی میشود. اما اگر هدفی عمیق و متعالی انتخاب شود، مسیر زندگی روشنتر، آرامتر و ارزشمندتر خواهد بود.
هدفمندی در حیات انسان
زندگی انسان بهصورت ذاتی رو به رشد و حرکت است، اما این ما هستیم که باید اهداف را به شکل آگاهانه مشخص کنیم.
هدفگذاری باعث میشود:
-
زندگی نظم و هماهنگی پیدا کند
-
برنامهریزی ممکن شود
-
آرامش و تمرکز وارد زندگی شود
انسان بیهدف معمولاً سردرگم است و نمیتواند مسیر روشنی برای آینده بسازد. در طولانیمدت، این بیهدفی میتواند باعث:
-
افسردگی
-
ناامیدی
-
پوچگرایی
-
بیانگیزگی
-
حتی افکار آسیبزننده
شود.
روشن بودن هدف زندگی، یکی از مهمترین عوامل شادزیستی، آرامش درونی و سلامت روان است.
وقتی انسان نداند چرا و بهسوی چه چیزی حرکت میکند، نمیتواند مسیر زندگی خود را توجیه کند. همین موضوع زمینهساز نهیلیسم (پوچگرایی) میشود؛ حالتی که فرد همهچیز را بیمعنا میبیند و انگیزهای برای ادامه مسیر ندارد.
اما زمانی که انسان بداند بهسوی چه مقصدی میرود، حتی سختیها هم برای او قابل تحملتر و معنادارتر میشوند. هدف روشن، مسیر را قابل دیدن و قابل ادامه میکند.
انسان در برابر پرسش بزرگ: هدف زندگی چیست؟

وقتی صحبت از «فلسفهٔ حیات» و «هدف نهایی زندگی» میشود، انسانها رفتارها و نگاههای متفاوتی دارند. این تفاوتها باعث میشود که افراد به سه گروه اصلی تقسیم شوند؛ هر گروه با نوع نگاه خود مسیر متفاوتی در زندگی انتخاب میکند.
۱. گروه اول: غرق در زندگی مادی و ظواهر
این افراد ذهن خود را تنها به زندگی دنیوی محدود کردهاند.
سرگرمیها، مال، رفاه و ظواهر برایشان تمام حقیقت زندگی است.
به تعبیر قرآن، این افراد به همین زندگی موقت و سطحی راضی هستند و همین رضایت سبب میشود:
-
به هدفهای والاتر فکر نکنند
-
نسبت به معنا و حقیقت حیات بیتوجه بمانند
-
و در نوعی غفلت و بیخبری فرو روند
برای آنها «هدف زندگی» فقط در چهارچوب دنیا معنا پیدا میکند؛ بنابراین از رسیدن به سطوح عمیقتر حیات بازمیمانند.
۲. گروه دوم: خسته از دنیا، گرفتار پوچی
افراد این گروه ابتدا زندگی را در لذتهای مادی، خواستههای غریزی یا رشد اقتصادی جستجو میکنند.
اما وقتی این امور نمیتواند «خلأ درونی» آنها را پر کند، به تدریج به پوچی میرسند.
این افراد:
-
خوشبختی را میان لذتهای زودگذر میجویند
-
اما هرچه بیشتر میرسند، عطششان بیشتر میشود
-
و در نهایت زندگی را بیمعنا و بیارزش میبینند
این همان نگاه «نیهیلیسم» یا فلسفهٔ پوچی است.
در این مرحله انسان تصور میکند زندگی چند روزهٔ دنیا تنها فرصت موجود است و چیزی ورای آن وجود ندارد، بنابراین از کل نظام هستی مأیوس و منتقد میشود.
۳. گروه سوم: آشنا با بعد معنوی و متعالی زندگی
این گروه نه مانند گروه اول در غفلتاند و نه مانند گروه دوم در پوچی.
آنها دریچهای به سوی زندگی معنوی و عمق هستی پیدا کردهاند، و بر اساس همین شناخت:
-
زندگی را فراتر از ظاهرها میبینند
-
هدفهای بزرگتر و روحیتری انتخاب میکنند
-
و تلاش میکنند به کمال، رشد و حقیقت نزدیک شوند
این افراد به دلیل ارتباط با ارزشهای معنوی، فلسفهٔ زندگی را «در ماورای دنیا» جستجو میکنند.
قرآن نیز وعده میدهد که رسیدن به هدف نهایی و موفقیت حقیقی، از آنِ کسانی است که چنین نگاهی دارند و خداوند یاریشان میکند.
دیدگاه قرآن درباره فلسفهٔ حیات
دنیا؛ مرحلهٔ ابتدایی و گذرا، نه مقصد نهایی
از نگاه قرآن، زندگی دنیا مرحلهای آغازین و ناپایدار است. در ۶۹ آیهٔ قرآن از آن با عنوان الحیاة الدنیا یاد شده؛ یعنی «زندگی ابتدایی و پایینتر».
قرآن بارها دنیا را چنین توصیف میکند:
-
سرگرمی
-
بازی
-
متاعی اندک
-
فریبنده
-
آرایش ظاهری
این توصیفات بیانگر این است که دنیا وسیلهٔ رشد انسان است، نه هدف نهایی.
دنیا؛ زیبا اما ناپایدار
با وجود جذابیتهای ظاهری دنیا، نمیتوان آن را مقصد نهایی انسان دانست. مثال قرآن در سورهٔ حدید روشن است:
زندگی دنیا مثل گیاهی است که با باران میروید، لحظاتی زیبا و سرسبز است، سپس خشک میشود، زرد میشود و در نهایت مثل کاه خرد شده از بین میرود.
بنابراین:
کسی که دنیا را هدف نهایی میگیرد، مثل کسی است که سراب را آب واقعی تصور کرده است.
مراحل پنجگانه زندگی دنیوی در قرآن
قرآن در آیه ۲۰ سورهٔ حدید، زندگی انسان را به پنج مرحله تشبیه میکند:
-
کودکی: غفلت و بازی
-
نوجوانی: سرگرمی و دنبالکردن چیزهای هیجانانگیز
-
جوانی: تجملپرستی، ظاهرگرایی و جذابیتهای مادی
-
میانسالی: مقام، فخر و رقابت در موقعیت اجتماعی
-
پیری: توجه به مال، فرزندان و جمعآوری دارایی
این تصویر نشان میدهد که اگر انسان هدف نهایی خود را تنها بر اساس دنیا بنا کند، دائماً در چرخههای سطحی عمر گرفتار میشود.
دیدگاه قرآن و حکمت معنوی این است که:
-
دنیا جذاب است اما ناپایدار
-
زندگی دنیا وسیلهٔ رشد است، نه مقصد
-
هدف نهایی انسان باید فراتر از مادیات باشد
-
معنویت، رشد درونی، اخلاق و کمال، مسیر اصلی انساناند
و در نهایت، انسانِ آگاه کسی است که دنیا را «مزرعهٔ آخرت» میبیند و از آن برای رسیدن به حیات حقیقی و ابدی استفاده میکند.
اگر حیات دنیا هدف نیست چرا خداوند آن را آفریده است؟

خداوند دنیا را افریده که وسیله رسیدن به هدف متعالی و دست یابی به حیات ابدی و حقیقی هر انسانی شود البته در جوار خداوند نه اینکه این حیات ناپایدار خود هدف زندگی قرار گیرد.«ما اگر بخواهیم خود حیات دنیا را هدف قرار دهیم، در منطق قرآن، با اختیار خود، خویشتن را عاشق خلأ محض کرده ایم و اما اگر در این حیات غوطه ور نشویم و آن را به عنوان شایسته ترین گذرگاه برای حیات واقعی «ألا و ان الدار الآخرة لهی الحیوان» تلقی کنیم، در عالی ترین هدف که برای یک «من انسانی» قابل تصور است گام خواهیم گذاشت .
زندگی حقیقی و جاوید یعنی دسیابی و رسیدن به حیات طیبه که یکی از اهداف قران است و این امر هدف از زندگی ابتدایی انسان است که این موضوع دو شرط اساسی دارد : ایمان و عمل صالح ،در سوره نحن آیه 97 می فرماید: «من عمل صالحاً من ذکرا و انثی و هو مومن فلنحیینة حیاةً طیبة ولنجزینهم احدهم باحسن ما کانوا یعملون هر کس از مرد و زن عمل شایسته کنند و موءمن باشد. او را زندگی نیکو دهیم و پاداششان را بهتر از آنچه عمل می کرده اند می دهیم».
بهترین و کاملترین هدف انسان چیست؟

برای درک اینکه بهترین و کاملترین هدف انسان چیست، ابتدا باید اهدافی را که انسان در مسیر زندگی دنبال میکند بشناسیم. قرآن و منابع اسلامی دو گروه هدف را مطرح میکنند:
-
اهداف متوسط (وسیله رسیدن به کمال)
-
هدف نهایی (رشد، کمال و قرب به خدا)
در این بخش به دو هدف متوسط، یعنی عبادت و امتحان میپردازیم.
۱. عبادت؛ راهی برای رسیدن به کمال
چرا انسان برای عبادت آفریده شد؟
در آیه ۵۶ سوره ذاریات، خداوند میفرماید:
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلّا لِیَعْبُدُونِ»
یعنی: هدف از آفرینش انسان و جن، عبادت خداست.
این آیه نشان میدهد که عبادت، مبناییترین هدف خلقت انسان در مرحله اول است.
اما نکته مهم این است که عبادت هدف نهایی نیست؛ بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدف نهایی یعنی کمال انسان است.
عبادت یعنی چه؟
واژه «یعبدون» در لغت به معنی اطاعت، خضوع و فرمانبرداری است.
در نگاه قرآن:
-
عبادت یعنی احساس تعلق و بندگی در برابر خدا
-
یعنی تسلیم بودن همراه با آگاهی
-
یعنی حرکت در مسیر درست زندگی (صراط مستقیم)
بنابراین عبادت، مسیر ارتباط انسان با خداست؛ و موجب میشود انسان شایستگی دریافت کمالات الهی را پیدا کند.
۲. امتحان؛ میدان رشد و پرورش روح
چرا انسانها امتحان میشوند؟
در آیات مختلف، از جمله:
-
هود/۷
-
ملک/۲
-
کهف/۷
خداوند بیان میکند که زندگی دنیا میدان امتحان است تا مشخص شود:
«کدام یک بهترین عمل را انجام میدهد».
این یعنی امتحان بخشی از فلسفهٔ حیات است و برای کشف تواناییهای پنهان انسان به کار میرود.
معنای امتحان در نگاه اسلامی
امتحان الهی بهمعنای کسب آگاهی برای خدا نیست؛ زیرا خداوند به همهچیز علم دارد.
بلکه امتحان برای انسان است تا:
-
استعدادهایش شکوفا شود
-
نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد
-
تواناییهای بالقوه به مرحله عمل برسد
-
ظرفیت روحی و ایمانش تقویت شود
در واقع امتحان، فرصت رشد است نه تنبیه.
چرا سختیها بخشی از مسیر کمال هستند؟
قرآن میگوید:
زندگی دنیا مثل یک مدرسه و باشگاه تمرینی است.
هرچه توانایی و ظرفیت فرد بیشتر باشد، امتحانهای او نیز بزرگتر است.
سختیها:
-
صبر و اراده را تقویت میکنند
-
ایمان را عمیقتر میکنند
-
و انسان را برای مراحل بالاتر زندگی آماده میکنند
پس امتحان، ابزار رسیدن به کمال است و با مفهوم عبادت تناقضی ندارد.
امتحان، یکی از راههای عملی بندگی و اطاعت خداست.
ارتباط عبادت و امتحان با هدف نهایی انسان
قرآن میگوید هدف خلقت «عبادت» است؛ اما در آیات دیگر «امتحان» را هدف بیان میکند.
چطور این دو سازگار میشوند؟
پاسخ ساده است:
امتحان بخشی از مسیر عبادت است.
در امتحانها میزان اطاعت، صبر و ایمان انسان روشن میشود.
امتحانهای کوچک، او را برای امتحانهای بزرگتر آماده میکند.
بنابراین:
-
عبادت، راه اصلی قرب به خداست
-
امتحان، ابزار تقویت و تثبیت این راه است
این دو با هم، انسان را به هدف نهایی یعنی کمال حقیقی و قرب الهی میرسانند.
رفتار انسان؛ عادت یا نیت؟
انسانها دو نوع رفتار دارند:
۱. رفتار از روی عادت
این رفتار ارزش معنوی ندارد.
مثلاً نماز خواندن بدون توجه، یا کارهایی که فقط تکرار میشوند بدون نیت و آگاهی.
۲. رفتار آگاهانه با نیت
این رفتار ارزشمند است؛
چون از روی هدف، بینش و آگاهی انجام میشود.
امتحانها، نیتها را آشکار میکنند و انسان را به سطح بالاتری از آگاهی میرسانند.
چه چیزی انسان را به خدا نزدیک میکند؟
قرآن در آیه ۳۷ سوره سبأ میفرماید:
«اموال و فرزندان شما را به خدا نزدیک نمیکند؛
آنچه شما را نزدیک میکند، ایمان و عمل صالح است.»
پس:
-
نه ثروت
-
نه قدرت
-
نه روابط
هیچکدام معیار ارزش انسان نیستند.
تنها ایمان و عمل درست است که انسان را به هدف نهایی نزدیک میکند.

پیشنهاد ما : برای موفقیت در زندگی به نظرتان چه خان هایی پیش رو دارید
راهها و عوامل موفقیت

راههای موفقیت انسان بستگی به چند امر دارد که در اینجا به طور خلاصه به آنها اشاره میشود:
1. هدفمندی
- داشتن هدف های ارزنده در زندگی ادمی را به سوی موفقیت و مقام والا می کشاند اما اینکه انسان در انتخاب هدف استعداد و توانایی و نیروی خود را حتما در نظر داشته باشند و نباید در این زمینه بلندپرواز باشند چون در واقع باعث ناکامی و محرومیت این افراد میشود امام علی(ع) این نکته را چنین خاطرنشان میسازند: «هرکس بیش از اندازه و حدود خود، چیزی بخواهد، سزاوار محرومیت و ناکامی است» جستوجوى موفقیت، همیشه با هدفى آغاز میشود؛ زیرا انسان، عاقل و باشعور است و باید کارهایش خردمندانه باشد که هم از زندگى لذت ببرد و هم در راستاى هدفى ارزشمند گام بردارد تا سرگردان نشود.
هرکس نیروهاى خود را در کارى مهم، با هدفى معین بهکار گیرد، بیتردید پیروزى و موفقیتهاى زیادى خواهد دید. قهرمان شدن در ورزش، موفقیت در تحصیلات عالى، مهارت ویژه در کار فنى، بالندگى و نوآورى در شغل و حرفه، نامدار شدن در اکتشاف و اختراع و از همه مهمتر، موفقیت در خودسازى معنوى و عبادت پروردگار، همه و همه در گرو داشتن هدفى مشخص و تلاش در راستاى آن است.
2. نظم و انضباط
- نظم و هماهنگی داشتن در کل زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به زندگی افراد سامان میدهد چون خداوند این جهان را بر پایه نظم افریده است و داشتن نظم یکی از رازهای موفقیت است
3. اعتماد به نفس
- یعنی هر فردی توانایی خود را بشناسد و بداند که این توانایی و قدرت را دارد که کارها را انجام دهد این یعنی اعتماد به نفس یعنى، شخص احساس کند نیرو و کفایت دارد
- به باور روانشناسان، اعتماد به نفس اساس رستگارى و پیشرفت است. با اعتماد به نفس، عزم انسان راسخ میشود و با اتکا به دیگرى، ضعیف میشود. کمک دیگران به شخص، پشتکار را سست میکند؛ زیرا در این صورت، انسان انگیزهاى براى کوشش نمییابد.
- اعتماد به نفس نقطه مقابل اعتماد به خدا نیست و کسی که با خدا توکل کند درواقع اعتماد به نفس خود را هم افزایش میدهد کل زندگی بر مبنای توکل به خدا و یا اعتماد به نفس است
ولی با اندکى دقت، روشن خواهد شد که اینگونه نیست و اعتماد به نفس از ابعاد اصلى و مهم توکل به خدا است. توکل به خدا به معناى واقعى آن «بهکارگیرى اسباب طبیعى براى رسیدن به اهداف و در عین حال، واگذارى نتایج و اثربخشى آنها به خواست و مشیت الهى» است و منشأ اعتماد به نفس نیز خدا است. نتیجه این باور، آن میشود که باید به نیروها و تواناییهاى خود متکى بود و با بهرهگیرى از این نیروهاى خداداد، در مسیر پُرپیچوخم زندگى، بار خویش را به دوش کشید.
4. داشتن اراده
- داشتن اراده و فعالیت نقش اساسی در رسیدن به اهداف دارد و شخصی که با اراده ست در مورد کاری فکر میکندتصمیمی میگیرد که ان را انجام دهد و با ثبات قدمی هم این امر را اجرا میکند ضرورت اراده بهگونهاى است که اگر تمام علل و عوامل تحقق کارى آماده باشد، ولى اراده وجود نداشته باشد، آن کار به سرانجام نخواهد رسید. افراد زیادى را میبینیم که وسایل و امکانات موفقیت و پیروزى آنها آماده است، ولى موفق نیستند. آنان یا اراده ندارند و یا ارادهشان قوى نیست و به دلیل مشکلات روانشناختى، نمیتوانند تصمیم جدى بگیرند.
- اگر اراده انسان سست شود، زندگى نابسامان میگردد و باران شکست و ناکامى از هر سو بر او فرو میبارد. در چنین شرایطى، استعداد، نبوغ، دانش و قدرت مادى، هیچیک به بار نمینشینند و کامیابى به ارمغان نمیآورند.
در آموزههاى اسلامى بر تقویت اراده و عزم قوى سفارش بسیار شده است و یکى از صفات بارز مؤمنان، اراده استوار و عزم راسخ در راه عقیده و ارزشهاى دینى و انسانى بیان شده است. امام باقر(ع) در اینباره میفرماید: «مؤمن از کوه استوارتر و مستحکمتر است؛ زیرا اجزایى از کوه جدا میشود، ولى از دین مؤمن، چیزى جدا نمیگردد».
5. مشورت با افراد موفق
- یکى از ابزارهاى موفقیت و پشتوانههاى محکم براى نیل به اهداف، استفاده از تجربه، علم، اندیشه و توانمندى دیگران است. همفکرى و بهرهگیرى از توانمندى و تجارب دیگران، باعث کاهش خطا در برنامههای زندگی و تسریع در رسیدن به هدف میشود. افرادى که در کارهاى مهم با صلاحاندیشى و مشورت دیگران اقدام میکنند، کمتر گرفتار لغزش میشوند و کارهاى آنان بیشتر قرین موفقیت، سلامتى و بالندگى است. امام على(ع) میفرماید: «هرکس با خردمندان مشورت کند، با انوار خردهاى آنان، روشنى یابد و به راه درست و رستگارى نایل گردد».
افرادى که گرفتار استبداد رأى میشوند و خود را بینیاز از افکار دیگران میدانند، هرچند در گستره اندیشه، موفق باشند، مبتلا به خطاهاى بزرگ میشوند. حضرت على(ع) در اینباره میفرماید: «کسى که استبداد به رأى داشته باشد، هلاک میشود و کسى که با افراد بزرگ و متخصص و صاحب اندیشه مشورت کند، در عقل آنان شریک شده، از آن بهره میبرد».
6. یاد خدا
- ارتباط با خدا و دل بستگى به او، افزون بر ایجاد اطمینان قلبى و صفاى درونى، از عوامل مؤثر در رشد روحى، معنوى و سایر جنبههاى شخصیتى انسان است. عبادت و ارتباط با خدا، مایه رسیدن به تقوا و پرهیزکارى[25] و تقوا نیز عامل رستگارى انسان است.
7. اخلاص
- اخلاص، اکسیر نابی است که به عمل انسان اثر میبخشد. اخلاص به معنای پاک بودن رفتار و کردار آدمی از تظاهر و ریا و سایر امور شرک آمیز است. یکى از آثار اخلاص، موفقیت در کارهای زندگی است. امام على(ع) در اینباره فرمود: «موفقیت در کارها، به خالص کردن نیتها است».
8. توسل به اهل بیت عصمت و طهارت(ع)
9. دورى از گناه
- هدف نهایى خلقت انسان، رسیدن به کمال و سعادت ابدى است. خداوند متعال، ابزار و وسایل خوشبختى بندگان را فراهم ساخته و به آنان راه مستقیم کمال و سعادت را نشان داده است. از موانع و مشکلات بزرگ در مسیر تکامل انسان، گناه و نافرمانى است. گناه و نافرمانى، انسان را در جادههاى هلاکت و وحشت وارد میکند و سرانجامى اندوهبار براى او رقم میزند. گناه، زهر کشندهاى است که درمانش، فقط توبه و بازگشت واقعى به فطرت انسانى و بندگى خداوند است. آثار گناه، فقط در جهان آخرت نمودار نمیشود و بسیارى از آثار آن در دنیا نیز گریبانگیر انسان میشود.
10. تلاش و کوشش
- زندگى، میدان کارزار و تلاش و کوشش است. در این نبرد، یکى پیروز میشود و جلو میرود و دیگرى دچار شکست میشود. اولى غرق در سرور و شادى و دومى دردمند و غمگین است. آنان که پیروز میشوند و به هدفهایشان دست مییابند، کسانیاند که اگر شکست بخورند و گرفتار مشکلات شوند، بجاى یأس و ناامیدى دوباره برمیخیزند و به راه خود ادامه میدهند. شکست و مشکلات به اراده آنان آسیبى وارد نمیکند بلکه عزم و اراده آنان را نیز استوارتر میکند.
بسیارى میپندارند که خوشبختى و موفقیت، کیمیایى است در خارج از وجود آنان و اگر ستاره بخت در آسمان زندگى کسى بدرخشد، او به سعادت و موفقیت خواهد رسید. این افراد باور ندارند که سعادت، زاییده خود انسان است که میتواند با ایمان، تلاش و پشتکار، آینده خود را بسازد.
البته روشن است که توانمندى افراد و محیط اجتماعى و خانوادگى و امکانات زندگی آنان متفاوت است، مثلاً فردى که در خانوادهاى ثروتمند زندگى میکند، با فردى که در خانوادهاى فقیر است، تفاوت آشکار دارد، ولى مهم آن است که هرکسى در هر شرایطى از استعداد و توانمندى خود استفاده کند و در گستره وجودى خود تلاش کند و زندگى خود را بسازد. همان فرد فقیر با تلاش و کوشش میتواند براى خودش زندگى قابل قبولى بسازد و رضایت خاطر داشته باشد.
در اسلام، گستره عظیمى از آموزهها را میبینیم که موفقیت و تکامل و لذتها را در گرو تلاش، پشتکار و پایدارى میدانند. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «انسان در سایه تلاش و کوشش میتواند به خواستههاى خود برسد». امام على(ع) در جنگ جمل خطاب به محمد حنفیه فرمود: «اگر کوهها از جاى خود حرکت کنند، تو از جاى خود تکان مخور»؛ یعنى در راه رسیدن به هدف، استقامت و پایدارى داشته باش و بدان که در سایه پشتکار و تحمل دشواریها، میتوان به قلههاى افتخار و پیروزى رسید.
11. صبر و تحمل مشکلات
- یکی از اموری که در توفیق یافتن انسان دخالت زیادی دارد و شرط موفقیت در کارها بهویژه در کارهای بزرگ است، صبر و تحمل مشکلات است.
12. تأمین اقتصادی
- اصل رفاه و برخوردارى معقول همراه با گشایش و فزونى، مادام که در سیر حیات طیبه باشد، در اسلام به عنوان ارزش به رسمیت شناخته شده؛ تا جایی که قرآن کریم بر کسانی که بهرهمندى از اینگونه مواهب را تحریم میکنند، سخت خُرده میگیرد. از نظر اسلام هم فقر مفرط مانع پیشرفت مادی و معنوی انسان در زندگی است و هم ممکن است ثروت فراوان حالت غرور و طغیان آورد. گرچه اقشار ثروتمند، فقیر و متوسط جامعه همگی توان رسیدن به اوج سعادت را دارند، اما بهترین حالت براى به یاد خدا بودن، فراغت خاطر و تمرکز در امور معنوی در زندگی، میتواند در یک زندگی متوسط به دست آید. کسى که فقیر است دایم باید به فکر آب و نان خانواده خود باشد و همچنین کسى که مال و منال فراوان دارد، همواره باید وقت و نیروى خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد. در مقابل افرادى که از یک زندگى آبرومند و ساده و کافى برخوردارند، فکرى راحت خواهند داشت و به موفقیت در زندگی نزدیکتر هستند.
نتیجه گیری
در نهایت، پاسخ به این پرسش که بهترین و کاملترین هدف انسان چیست در یک نقطه جمع میشود:
ترکیب ایمان، هدفمندی، رشد فردی، آرامش درونی و تلاش آگاهانه. خداوند جهان را بر پایه نظم، معنا و حکمت آفریده و برای انسان مسیر کمال و موفقیت را روشن کرده است. وقتی انسان خدا را باور کند، استعدادهای خود را بشناسد، برای زندگی هدف مشخص داشته باشد و با تلاش، نظم، توکل و آگاهی پیش برود، عملاً وارد مسیر «حیات طیبه» میشود؛ همان زندگی سرشار از آرامش، رشد، رضایت و برکت.
هدف نهایی زندگی، نه در لذتهای زودگذر، نه در ثروت و ظواهر، بلکه در رسیدن به کمال درونی و استفاده از فرصت حیات برای رشد روح، ذهن و وجود است. هرکس هدفی روشن داشته باشد، بهجای سرگردانی، مسیر زندگی خود را با قدرت، آرامش و معنا هدایت خواهد کرد.
سوالات متداول
۱. بهترین و کاملترین هدف انسان از نگاه قرآن چیست؟
از نگاه قرآن، هدف نهایی انسان رسیدن به «حیات طیبه» است؛ یعنی زندگی پاک، آگاهانه و سرشار از معنویت که بر پایهٔ ایمان، عمل صالح و رشد درونی شکل میگیرد. دنیا وسیلهٔ رسیدن به این هدف است، نه مقصد نهایی.
۲. چرا زندگی بدون هدف باعث پوچی و ناامیدی میشود؟
وقتی انسان نداند برای چه زندگی میکند، تلاشها، سختیها و حتی شادیها معنای خود را از دست میدهند. نبود هدف روشن، ذهن را وارد سردرگمی، بیانگیزگی و در نهایت پوچگرایی میکند. هدف، همان نیرویی است که به زندگی جهت، معنا و امید میدهد.
۳. چگونه میتوان هدف درست و واقعی زندگی را انتخاب کرد؟
انتخاب هدف نهایی باید بر اساس جهانبینی، ارزشهای درونی، شناخت خود، معنویت و آن چیزی باشد که کیفیت وجودی ما را بالاتر میبرد. هدفی درست است که انسان را به رشد، آرامش، اخلاق و کمال نزدیک کند؛ نه اینکه فقط نیازهای مادی یا لحظهای را پاسخ دهد.
پست های مرتبط
4 اسفند 1403
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

مرسی از مطلب مفیدتون