روش های تغییر و اصلاح رفتار کودکان
اصلاح رفتار کودکان یکی از چالشهای همیشگی والدین است؛ زیرا کودکان از سنین بسیار پایین شروع به آزمودن مرزها و واکنش والدین میکنند. هر رفتار، هر لجبازی، گریه یا حتی رفتارهای بامزه، در واقع یک «آزمایش کوچک» برای فهمیدن این است که پدر و مادر چگونه واکنش نشان میدهند و از این طریق یاد میگیرند چگونه به خواستههای خود برسند.
اگر والدین روشهای تربیتی اصولی را نشناسند، ممکن است رفتارهای ناپسند کودک به عادت تبدیل شود و اصلاح آن سختتر گردد. در این مقاله، بهترین و علمیترین روشهای اصلاح رفتار کودکان را به زبان ساده بیان میکنیم تا والدین بتوانند با مدیریت درست رفتار، ارتباطی سالم، آرام و مؤثر با فرزند خود بسازند.
نکات کلیدی درباره ی نحوه ی رفتار با کودکان

1. وقتی فرزندتان در جمع رفتار بدی انجام می دهد، رفتار او را نادیده نگیرید، چون در این صورت، او به رفتارش ادامه می دهد و شما را عصبانی تر و شرمنده تر می کند. قاطعانه با او برخورد کنید؛ چیزی به او بگویید یا او را به کناری ببرید و با او صحبت کنید.
2. او را از عواقب رفتار زشتش مطلع کنید. مثلاً بگویید:«ادامه دادن این رفتار باعث می شود ما زودتر از اینجا برویم.» یا اینکه:«می خواهی نگذارم دیگر بازی کنی؟» و در صورتی که رفتار اشتباه را تکرار کرد، واقعاً تنبیه را اجرا کنید.
3. روش تربیتی تان را در جمع تغییر ندهید. این کار، هم کودک را سردرگم می کند و هم امکان سوءاستفاده را به کودک خواهد داد.
4. اگر فرزندتان رفتار اشتباهش را در چند میهمانی تکرار کرد، برای تنبیه، در میهمانی بعدی او را همراه خود نبرید تا رفتار درست را یاد بگیرد.
5. در پایان میهمانی به فرزندتان بازخورد دهید. به او بگویید کجاها درست رفتار کرده و کجاها رفتارش بد بوده. به او بگویید ادامه رفتار بد چه تنبیهی در پی دارد و تا روزی که دوباره به میهمانی بروید یا میهمان بیاید، می تواند فکر کند و ببیند ترجیح می دهد این تنبیه را تحمل کند یا رفتارش را تغییر دهد.
6. الگوهای رفتاری خوب به فرزندتان معرفی کنید. بچه های امروزی که در خانواده های کم جمعیت و کم رفت و آمد زندگی می کنند، گاهی تجربه کافی از رفتار مطلوب ندارند. به فرزندتان الگو نشان دهید اما بهتر است این الگو را در قالب قصه و داستان، فیلم و نمایش و کارتون و شخصیت های خیالی به او ارائه دهید. همذات پنداری کودک با چنین شخصیت هایی به مراتب بیشتر است.
7. گاهی در معیارهای خود تجدید نظر کنید. شاید شما سختگیری بی مورد می کنید. آیا از او می خواهید از ابتدا تا انتهای میهمانی از کنار شما تکان نخورد؟ آیا از او می خواهید با بچه های دیگر بازی نکند یا اشتیاق عیدی گرفتن نداشته باشد؟ اشتباه از شماست. اجازه دهید فرزندتان از آزادی های معمول یک کودک برخوردار باشد و تنها وقتی او را محدود کنید که رفتارش دور از ادب باشد یا به افراد و اشیا آسیب برساند.
جدول موارد کاربردی اصلاح رفتار کودکان
| نوع رفتار کودک | ریشه احتمالی رفتار | واکنش اشتباه والدین | روش اصولی اصلاح رفتار | نتیجهای که والدین باید انتظار داشته باشند |
|---|---|---|---|---|
| لجبازی در جمع یا مهمانی | جلب توجه، هیجان محیط جدید، اضطراب اجتماعی | داد زدن، تهدیدهای بیاساس، شرمسار کردن کودک | تعیین قانون قبل از ورود، هشدار آرام، بردن کودک کنار و صحبت کوتاه، تعیین پیامد منطقی | کودک میآموزد رفتار مناسب در جمع چیست و مرزهای والدین ثابت است |
| گریه یا جیغ برای رسیدن به خواسته | تستکردن مرزها، خستگی یا نیاز برآورده نشده | کوتاه آمدن سریع، رشوه دادن، بیتوجهی کامل | نادیده گرفتن رفتار نمایشی، انجام گفتوگوی کوتاه بعد از آرام شدن، ارائه انتخابهای محدود | کاهش جیغ و گریه و یادگیری بیان نیازها به روش صحیح |
| پرحرفی، شلوغکاری یا بیقراری | انرژی زیاد، کمبود فعالیت، تلاش برای ارتباط | ساکت کردنهای مداوم، سرزنش، مقایسه | تعیین موقعیت مناسب برای صحبت، تقویت رفتار آرام، ارائه فعالیت جایگزین | کودک یاد میگیرد انرژی خود را مدیریت و رفتار متناسب با محیط داشته باشد |
| بیاحترامی یا جوابدادن | تقلید از الگوها، نیاز به توجه، خستگی | مقابله مستقیم، تنبیه شدید، تحقیر کلامی | آموزش احترام با الگو بودن، گفتن پیامد مشخص، تقویت لحظههای محترمانه | کودک یاد میگیرد احترام بخشی از ارتباط سالم است |
| نادیدهگرفتن حرف والدین | نبود ثبات در قوانین، حواسپرتی، امتحانکردن والدین | چندبار تکرار با عصبانیت، رها کردن قانون | گفتن یکبار قانون، تماس چشمی، تعیین پیامد منطقی و اجرای آن | کودک متوجه میشود که والدین در اجرای قوانین جدی و ثابتقدم هستند |
چرا به کار بردن تنبیه به عنوان یک روش توصیه نمی شود؟
می توان کودکان را تنبیه کرد با سیلی زدن، خط کش به کف دست زدن، داد کشیدن، تحقیر کردن، یا اینکه او را از امتیازی محروم کرد، یا مثلا گرفتن اسباب بازی از کودک، یا محروم از تماشای تلویزیون، و یا بازداشتن از جنبش و حرکت، که ما هیچکدام از این روشها را پیشنهاد نمیکنیم؛ مگر در موارد بسیار نادر.
با این همه، بیشتر بزرگسالان تنبیه را زیاد به کار میبرند؛ شاید هم بیشتر به این دلیل که راه دیگری برای جلوگیری از رفتارهای نامطلوب کودکان نمیشناسند.
تقویت منفی از تنبیه بهتر است
فرض میکنیم که در اوج بداخلاقی یک کودک، مادرش فریاد میکشد:
«من دیگر نمیتوانم این رفتار تو را تحمّل کنم. تنبیه تو این است که به اتاق بروی و یک ساعت در آنجا بمانی.»
چنین تنبیهی دستکم چهار اشکال عمده دارد:
-
وقتی که یک ساعت به پایان رسید، کودک میتواند از اتاق بیرون بیاید، بدون اینکه رفتار نامطلوب او تغییر یافته باشد. به این ترتیب او دورهی محکومیت خود را به پایان رسانده و از زندان خارج شده است، ولی میتواند بدون هیچ تغییری، به رفتار نامطلوب خود ادامه دهد.
-
اگر چه کودک میداند که مادرش رفتار او را نمیپسندد، ولی نمیداند چه رفتاری را از او انتظار دارد و رفتار مورد پسند مادرش چگونه رفتاری است. تنها کاری که این تنبیه انجام داده است این است که به او فهمانده است رفتار او اشتباه بوده است، امّا به او کمک نکرده است که بداند رفتار مطلوب چیست.
-
ممکن است کودک پیش از پایان یک ساعت تصمیم بگیرد که رفتار خود را عوض کند، امّا چون وقتی که برایش تعیین شده است یک ساعت است، مدّتی از وقت او هدر خواهد رفت و چه بسا ماندن به مدّت طولانی در اتاق، خود سبب بیحوصلگی و عصبانیت کودک شود و رفتارهای نامطلوب دیگری را نیز به رفتار نامطلوب قبلی او اضافه کند.
-
چون در روش تقویت منفی، رفتاری که درست پیش از برداشتن موقعیت ناخوشایند واقع شده است تقویت میشود، اگر کودک پس از گذراندن یک ساعت هنوز هم عصبانی باشد، مادرش در حقیقت بدون اینکه خود بداند، رفتار بداخلاقی و عصبانیت او را تقویت کرده است.
تقویت منفی چگونه عمل میکند؟
امّا آیا مادر کودک نباید تنبیه به کار ببرد؟ برای پاسخ دادن به این پرسش باید توجّه داشت که در لحظهای که مادر شیرین او را توی اتاق فرستاد و آزادیش را محدود کرد، در حقیقت او را تنبیه کرد.
اما وقتی که رفتار بچه در جهت مطلوب تغییر کرد، فوری به تنبیه خاتمه داده شد. به بیان درستتر، کودک با تغییر دادن رفتار خود به تنبیه خاتمه داد. نکتهی اصلی و اساسی همین است.
تقویت منفی در مقایسه با تنبیه سه مزیت عمده دارد:
-
به کودک گفته میشود که چه رفتاری از او انتظار دارند و باید این رفتار را نشان دهد تا موقعیت ناخوشایند پایان پذیرد. بنابراین، کودک باید رفتار مطلوب را دستکم یک بار انجام دهد تا این کار به نتیجهی خوشایندی بینجامد (یعنی موقعیت ناخوشایند برای او پایان یابد).
-
کنترل رفتار در تقویت منفی به دست خود اوست، یعنی او آزاد است که هر آن، رفتار مطلوب را نشان دهد و به موقعیت ناخوشایند پایان بخشد. برخلاف تنبیه، که کودک کنترلی بر رفتار خود ندارد و صرفنظر از رفتارش، تنبیه در مورد او اعمال میشود.
-
تقویت منفی کارایی بیشتری دارد. به محض اینکه رفتار کودک به سوی بهتر شدن تغییر جهت میدهد، تنبیه پایان میپذیرد.
باید توجه داشت که اگر تقویت منفی هم مؤثر نباشد، هنوز سه روش دیگر برای تغییر دادن رفتارهای نامطلوب کودکان وجود دارد و با به کار بردن هر یک از آنها میتوان از به کار بردن تنبیه خودداری کرد. سه روش دیگر، عبارتند از:
اشباع، خاموشی، و تقویت رفتار مغایر.
اثر تنبیه قابل پیش بینی نیست
اگر تقویت منفی، در مقایسه با تنبیه، دارای این همه مزیت است، پس چگونه است که باز هم بعضیها از تنبیه استفاده میکنند؟
پاسخ این است که تنبیه گاهی و برای مدّتی محدود مؤثر است. همین تأثیر گاهگاهی آن دلیل کاربرد آن است، زیرا اگر هرگز مؤثر نبود، هرگز به کار نمیرفت.
وقتی که در مثال بالا کودک به اتاق فرستاده شد، مادرش در مدّتی کوتاه و به طور موقّت از بداخلاقی او رهایی یافت. در آن لحظه، مادر کودک با جدا کردن خود از یک بچهی بدرفتار تقویت شد. هر روشی که برای یک بار احساس آرامش در انسان به وجود آورد، به طور معمول باز هم مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
کاربرد تنبیه اغلب برای تنبیهکننده تقویت کننده است، حتی اگر این تأثیر طولانی هم نباشد، به طور موقت خوشایند است. اگر چه گاهی هم ممکن است تنبیه تأثیر درازمدّت نیز داشته باشد. مشکل اصلی اینجاست که ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم که چه وقت تأثیر تنبیه طولانی خواهد شد.
فرض میکنیم که مادر کودک، به عنوان تنبیه، از او میخواهد که یک ساعت در اتاق بماند و در را به روی او میبندد. حالا فرض میکنیم که پس از یک ساعت، وقتی که مادر به سراغ کودک میرود، ببیند که آرام و خوشحال سرگرم بازی با عروسک خود است و وقتی که مادر از او میخواهد که از اتاق بیرون بیاید او خوشرو و مؤدّب از اتاق بیرون میآید و از مادر خود خواهش میکند تا دگمهی او را بدوزد.
اکنون مادر بچه احساس میکند که تنبیه موفقیتآمیز بوده است و تمایل مییابد که در آینده نیز از آن استفاده کند. در اینجا، برحسب تصادف، پایان یافتن تنبیه با آغاز رفتار مطلوب همزمان شده است.
چرا نباید پایان تنبیه را به تصادف واگذار کنیم؟
اما چرا پایان تنبیه را به تصادف واگذار کنیم؟ ما میتوانیم زمان پایان یافتن تنبیه را در کنترل خود داشته باشیم و با مشروط کردن رفع تنبیه به تغییر یافتن رفتار نامطلوب، میتوانیم اطمینان داشته باشیم که زمان پایان دادن به تنبیه را در اختیار خود داریم.
حتی میتوانیم پایان دادن به تنبیه را مشروط به تغییر نسبی رفتار نامطلوب کنیم و منتظر تغییر کامل آن نمانیم.
تنبیه ممکن است خطرناک باشد
تنبیه نه تنها از تقویت منفی تأثیر کمتری دارد، بلکه گاهی میتواند دارای خطرهایی جدّی برای کودکان باشد. از آن جمله است:
-
تنبیه عمدی میتواند در عمل نقش تقویتکنندهی رفتار نامطلوب را داشته باشد. مثلاً معلّمی که شاگرد مزاحمی را برای تنبیه جلو کلاس میآورد، یا در کنار خود مینشاند، یا اسم او را به عنوان مزاحم روی تخته سیاه کلاس مینویسد، در واقع توجه همه را به سوی او جلب کرده است. چنین توجهی ممکن است منظور و هدف اصلی آن شاگرد باشد و معلّم با این روش، رفتار مزاحمت را در او تقویت کرده است.
-
تنبیه ممکن است سبب ترس و نگرانیهای شدید شود که گاه در سراسر زندگی آدمی را رها نمیکند.
-
وقتی که کودک یا نوجوان پیدرپی تنبیه شود و راهی برای گریز از آن پیدا نکند، پایهی رفتارهای عصبی بعدی او گذاشته میشود.
-
بیشتر کودکان و نوجوانان در برابر تنبیه واکنش متقابل نشان میدهند. این واکنشها یا به صورت مقاومت مستقیم بروز میکند یا با بیتفاوتی و بیخیالی همراه است. گریز از خانواده، ولگردی و ناهماهنگی با جامعه، پارهای از این گونه واکنشها در برابر تنبیه است. مادر و پدر با کارهای خود به راستی این گونه واکنشها را به کودکان تحمیل میکنند.
-
کودکان و نوجوانان دوست دارند تا آنجا که میتوانند از تنبیهکنندگان دوری کنند. کودک یا نوجوانی که پیدرپی به وسیلهی مادر و پدر یا معلّم خود تنبیه شود، میل نخواهد داشت که در کنار آنها باشد. اینجاست که گاهی میشنویم مادرها و پدرهای پیر و سالخورده از اینکه فرزندان به آنها مهر نمیورزند گله دارند و شکوه میکنند که فرزندانشان به آنها نمیرسند و از آنها گریزانند. این حالت دوری جستن و گریز از مادر و پدر و بزرگترهای دیگر ممکن است واکنشی در برابر تنبیههای مکرّر فرزندان به وسیلهی آنها باشد.
بنابراین، مادر و پدر یا معلّمی که میل دارند مورد توجّه و محبّت فرزند یا شاگرد خود قرار گیرند، باید تا آنجا که برایشان امکان دارد، برای جلوگیری از رفتارهای نامطلوب فرزندان خود از روشهای مثبت استفاده کنند و دستکم آنها را کمتر تنبیه کنند.
گاهی استفاده از تنبیه لازم است
با اینکه زندگی انسان آن قدر با تنبیههای گوناگون درآمیخته است که تنبیه عمدی زیادی به نظر میرسد، ولی مواردی هست که کاربرد تنبیه اجتنابناپذیر و ضروری است. از آن جمله است:
-
آموزش مفهوم «نه» به کودک خردسال
برای اینکه کودک خردسال معنی کلمهی «نه» را به عنوان بازدارنده درک کند، همراه کردن تنبیه ملایمی با این کلمه ضروری است. مثلاً وقتی که کودک به طرف چیزی با ارزش یا خطرناک دست دراز میکند، گفتن «نه» یا «نه، نه» با صدای تند و بلند یا زدن روی دست او با ملایمت، سبب میشود که ارتباط میان کلمهی «نه» و آن تنبیه ملایم در ذهن کودک برقرار شود و در آینده تنها گفتن «نه» برای دست نزدن به چیزهایی که نمیخواهیم او به آنها دست بزند کافی باشد. -
در موارد اضطراری و برای حفظ جان و سلامت کودک
در موارد اضطراری به کار بردن تنبیه ممکن است تنها راه نجات کودک از خطری جدّی باشد. مثلاً زدن واکسن برای کودک ناخوشایند است، امّا برای سلامت او ضروری است. کار دندانپزشک برای کودکی که به سبب درد دندانش پیش او برده شده است، ممکن است از نظر کودک تنبیه باشد، امّا در درازمدّت رنج آن کمتر از رنج دندان درد است. زدن روی سینهی کودک و پرتاب کردن او به کناری ممکن است در نظر او تنبیه تلقی شود، ولی اگر با این کار او را از زیر اتومبیل رفتن، یا برخورد چیزی مانند یک سنگ به سرش حفظ کنیم، چنین تنبیهی ضرورت دارد. -
وقتی تنها راه تغییر رفتار شدیداً ریشهدار باشد
ممکن است تنبیه تنها راهی باشد که کودک یا نوجوان را وادار به انجام دادن رفتار دیگری غیر از رفتار نامطلوب کند. امکان دارد که رفتار نامطلوبی در طول زمان آن قدر تحکیم یافته باشد که جز با تنبیه کردن نتوان کودک یا نوجوان را به انجام دادن رفتار دیگری وادار کرد.
رویدادهای ناخوشایند و نقش آنها در تغییر رفتار
بسیاری از مردم به تأثیر مفید برخی از رویدادهای ناخوشایند بر زندگی خود اعتراف دارند.
-
شاگردی که در کلاس مردود شده بود آن قدر به درس و مدرسه پرداخت که سالها بعد شاگرد موفّقی شد.
-
بعضیها که ازدواجشان به شکست و جدایی انجامیده است، همسران بهتری یافتهاند.
-
گروهی که از کار خود برکنار شدهاند کار بهتری یافتهاند.
-
بعضی از کسانی که به حملهی قلبی دچار شدهاند، سیگار را برای همیشه ترک کردهاند.
نمونههای بسیار از این گونه تأثیرهای مفید در رویدادهای ناخوشایند زندگی میتوان یافت. امّا جالب توجه این است که حتی کسانی هم که به سبب تنبیه شدن به موفقیت رسیدهاند، کاربرد تنبیه را به دیگران توصیه نمیکنند، یا دستکم نمیخواهند خودشان بار دیگر با آن رویداد ناخوشایند روبهرو شوند.
البته در مواردی استثنایی، موقعیتهای ناخوشایندی که از پیش برنامهریزی شده است میتوانند به صورت ضربهای تکاندهنده برای آگاهی دادن به افراد به کار روند تا آنها را متوجه کنند که رفتارشان نیاز به تغییر دارد.
امّا تنبیه باید همراه با عرضهی چند رفتار مغایر با رفتار نامطلوب باشد و امکان تقویت کردن رفتار مغایر نیز فراهم باشد. در غیر این صورت، تنبیه تأثیر مثبت خود را نخواهد بخشید.
تفاوت تأثیرهای تقویت منفی و تنبیه
تأثیرهای تقویت منفی، در مقایسه با تأثیرهای تنبیه، متفاوت است. این اصل را در مواردی میتوان به کار برد:
-
اکبر، که از خون آمدن از بینیاش بر اثر ضربهی یکی از بازیکنان تیم مخالف عصبانی بود، کوشش میکرد هرچه زودتر این کار را تلافی کند.
-
معلّم کلاس سوّم پیدرپی بر سر شاگردان فریاد میکشد که آرام شوند، امّا آنها، بدون توجه به حرفهای او، به شلوغ کردن و برهم زدن آرامش کلاس ادامه میدهند.
-
مینا تکلیفهای درس ریاضی خود را سرسری انجام میدهد تا وقت بیشتری برای بازی کردن داشته باشد.
-
زهره با پریدن به میان حرف دیگران اغلب در کلاس، مزاحم درس خواندن دیگران میشود.
-
مادر و پدر پرویز از او میخواهند که وقتی شبها دیر به خانه میآید، به آنها اطلاع دهد، تا آنها تا دیروقت به انتظار او بیدار نمانند.
(این مثالها زمینهای هستند برای نشان دادن اینکه اگر به جای تنبیه، از اصول تقویت منفی و سایر روشهای علمی اصلاح رفتار استفاده شود، نتیجه پایدارتر و سالمتری بهدست میآید.)
۴ جزء اساسی ایجاد روابط مثبت
ایجاد رابطهی مثبت با کودک، زیرساخت همهی روشهای اصلاح و تغییر رفتار است. اگر وقت کافی برای کودکان خود نداشته باشید، هیچکدام از شیوههای آموزش کودکان برای شما مؤثر نخواهد بود و رابطهای مثبت میان والدین و کودک اتفاق نمیافتد.
ما ۴ جزء پایهای برای برقراری رابطهی مثبت و مؤثر میان والدین و فرزندانشان معرفی میکنیم:
1) احترام متقابل
انسان فرقی نمیکند که در چه سن و سالی باشد؛ اگر در روابط مشکلی وجود داشته باشد یعنی احترام متقابل وجود ندارد.
مثلا بسیاری از والدین از عدم احترام فرزندانشان شکایت دارند و نمیدانند که این امر مهم، کسبکردنی است؛ یعنی هنگامی به فردی احترام میگذارند که او نیز به سایرین احترام بگذارد.
عیبجویی، داد و فریاد کردن، کتک زدن، بددهنی و انجام کارهایی که خود کودک هم از عهدهاش برمیآید، موجب از میان رفتن احترام میشوند و برای اینکه این احترام را ایجاد کنیم باید خودمان به فرزندانمان احترام بگذاریم و باید صحبتهای منفی را کاهش دهیم و زمانی که در خانه بودید یا جمع دوستانهای داشتید با آنها صحبت کنید.
2) صرف وقت برای تفریح
گذراندن مدت زمانی با هم از نظر کیفی مهم است نه کمی. یک ساعت رابطهی مثبت به چندین ساعت مجادله رجحان دارد.
برای داشتن تفریح مناسب باید زمانی را به آن اختصاص دهید و ساعاتی از وقت خود را در روز به تفریح بگذرانید؛ هر تفریحی که میتوانید دو نفری با هم انجامش دهید.
اگر به هر دو طرف یا یکی از طرفها احساس اجبار دست دهد که به اجبار به تفریح آمده است، یعنی وقت خود را تلف کردهاند. پدر و مادر باید روزانه وقت خود را طوری تنظیم کنند که به ترتیب و جداگانه با یکی از کودکان خود باشند. مثلا بعضی از والدین زمان خواب را مناسب میدانند که با همدیگر باشند.
نکته مهم آن است که شما و فرزندانتان به اتفاق، در خصوص طریقهی وقتگذرانی تصمیم بگیرید. علاوه بر اوقات انفرادی، هر خانواده باید فرصتی را که میتواند حداقل هفتهای یک بار باشد، برای تفریح خانوادگی اختصاص دهد.
3) دلگرمی
اگر میخواهیم کودکان به خودشان اعتقاد پیدا کنند، باید به آنان اعتقاد داشته باشیم. برای آنکه کودک احساس لیاقت کند، باید گاهگاهی او را تشویق کنیم.
تشویق و دلگرمی عمدتاً با کماهمیتتر کردن اشتباهات کودک و تأکید بر نقاط قوت و برجستهی رفتار او سر و کار دارد.
4) ابراز محبت
هر کودکی برای داشتن احساس امنیت، باید حداقل یک نفر را دوست داشته باشد و توسط یک نفر دوست داشته شود.
گفتن این نکته که شما فرزندتان را دوست دارید، بویژه در مواقعی که انتظار ندارید، و همچنین با رفتارهای غیرکلامی مانند: نوازش کردن، در آغوش گرفتن، بوسیدن و نوازش موها، واقعاً اهمیت دارد.
برخی تکنیکهای مربوط به الگوهای تغییر و اصلاح رفتار
در ادامه، به صورت ساختارمند به تکنیکهای تغییر رفتار کودکان پرداخته میشود. این تکنیکها در چهار بخش اصلی دستهبندی میشوند.
بخش اول: تقویت یا نگهداری رفتارهای مطلوب
الف) استفاده از اصل تقویت مثبت
ب) استفاده از اصل جانشینی (پاداشهای جدید)
ج) برنامهریزی جهت دوام بیشتر پاداشها
1) به رفتار خوب باید پاداش داده شود (استفاده از اصل تقویت مثبت)
برای اینکه رفتاری در کودک تقویت شود یا دوام یابد، ترتیبی بدهید که پس از اینکه کودک هر بار رفتار مورد نظر را انجام داد، پاداشی به او داده شود؛ به بیان دیگر هر رفتار مطلوب کودک، نتیجهی خوشایندی برایش به دنبال داشته باشد.
نمونههایی از تقویتکنندههای گوناگون:
تقویتکنندههای مادی، تقویتکنندههای غیرمادی، غیرکلامی
چند نکته مهم:
-
تقویتکنندهها برای همه یکسان نیستند.
-
اثر تقویتکنندهها در هر زمان یکسان نیست.
-
هر چه تقویتکننده را زودتر عرضه کنیم احتمال تقویت شدن آن رفتار بیشتر خواهد شد.
-
استفاده از تقویتکننده با تأخیر برای آموزش استقامت و شکیبایی.
-
تقویت باید پس از مشاهدهی پیشرفت در رفتار عرضه شود.
-
ارزش تقویتکنندهها ممکن است کم یا زیاد شود.
-
لزوم عرضهی چند تقویتکنندهی پیاپی در بعضی از موارد.
-
استفادهی مداوم از تقویتکننده اثربخش بودن آن را کاهش میدهد.
2) استفاده از اصل جانشینی
برای اینکه بتوانیم رفتاری را به وسیلهی تقویتکنندهای که تأثیر آن ضعیف شده است تقویت کنیم، لازم است آن را پیش از یک تقویتکنندهی مؤثر و جدید بیاوریم.
پاداشهای جدید از راه گفتار، از راه رویدادهای همزمان، و هدایت به سوی تقویتکنندههای غیرمادی به وجود میآیند.
3) برنامهریزی برای دوام بیشتر پاداشها (استفاده از اصل تقویت گاهگاهی)
برای اینکه کودکی، رفتاری را که آموخته است ادامه دهد، میبایست به تدریج دفعات عرضهی تقویت را کمتر کرد و تنها گاهگاهی در برابر نشان دادن آن رفتار، او را تقویت کرد.
سوءتفاهمهایی که در مورد تقویت کردن وجود دارد
-
تقویت کردن با چاپلوسی و تملق تفاوت دارد.
-
تقویت با رشوه دادن متفاوت است.
بخش دوم: از میان بردن رفتارهای نامطلوب
الف) اشباع تا حد خستگی و دلزدگی
ب) حذف پاداشها
ج) پاداش دادن به رفتارهای مغایر
د) حذف موقعیتهای ناخوشایند برای رفتار نامطلوب
الف) اصل اشباع
برای آنکه کودکی رفتار نامطلوبی را ادامه ندهد، به او اجازه دهید (حتی اصرار کنید) که آن رفتار را آنقدر تکرار کند تا خسته شود و از آن دست بردارد.
ب) اصل خاموشی
شرایط را طوری فراهم کنید تا کودک پس از هر بار انجام دادن آن رفتار، پاداشی دریافت نکند.
ج) اصل تقویت رفتار مغایر
برای اینکه کودکی را از انجام دادن رفتار نامطلوبی باز دارید و رفتار مطلوبی را جانشین رفتار نامطلوب او کنید، رفتار دیگری را که با آن رفتار مغایر است، یا رفتاری را که نمیتواند آن را همزمان با آن رفتار نامطلوب انجام دهد، تقویت کنید.
د) اصل تقویت منفی
برای اینکه کودکی را از انجام دادن رفتاری نامطلوب بازدارید، ترتیبی بدهید که او با اصلاح کردن رفتار خود بتواند به موقعیتی که برای او ناخوشایند بوده است پایان دهد.
بخش سوم: به وجود آوردن یک رفتار تازه
الف) تقویت قدمبهقدم اجزای یک رفتار (اصل شکل دادن)
ب) سرمشق یا نمونهی خوب
ج) قرینه دادن برای رفتار مطلوب
د) زمان و مکان مناسب برای هر چیز (اصل تمیز دادن)
الف) اصل شکل دادن
تقویت رفتارهای جزئیتر، گامبهگام، در جهت رفتار نهایی مورد نظر.
ب) سرمشق یا نمونهی خوب
ترتیبی بدهید که کودک، کسی را که مورد علاقه، احترام یا توجه اوست، در حال انجام دادن آن رفتار مشاهده کند.
ج) قرینه دادن برای رفتار مطلوب
ترتیبی بدهید که درست قبل از انجام دادن آن رفتار، قرینهای (نشانهای) به او داده شود.
د) زمان و مکان مناسب برای هر چیز
به رفتار کودک زمانی پاداش دهید که متناسب با زمان و مکان مناسب عمل کرده باشد (اصل تمیز دادن).
بخش چهارم: آموختن اجتناب از خطر و تغییر پاسخهای عاطفی
الف) اصل اجتناب
برای اینکه اجتناب از موقعیتی خاص را به کودک بیاموزید، آن موقعیت را همراه با موقعیتی ناخوشایند به او عرضه کنید.
ب) غلبه بر ترس و اضطراب (اصل کاهش ترس)
برای کاهش ترس کودک در موقعیتی خوشایند، زمانی که راحت، آسوده خاطر و خوشحال است، تماس او را با آن شیء یا رویداد ترسآور به تدریج بیشتر کنید.
نکاتی در خصوص روشهای تغییر رفتار کودکان که والدین باید بدانند
روشهای تغییر رفتار کودکان مانند تنبیه، تشویق، نادیده گرفتن و … وجود دارد. از سنین خیلی پایین، بچهها شروع به گفتن و انجام کارهایی میکنند که تنها هدفشان آزمودن عکسالعمل والدینشان است.
آنها به دقت نوع عکسالعمل و پاسخی را که دریافت میکنند میسنجند و ارزیابی میکنند و از آن اطلاعات استفاده میکنند تا برای رسیدن به خواستهشان، والدینشان را مجاب و وادار به انجام کاری مطابق میلشان کنند.
نکاتی که والدین باید رعایت کنند:
-
همیشه پیامدها را تشریح کنید:
کودک باید بداند چه رفتاری شما را ناراحت میکند و در صورت پافشاری در انجام آن، واکنش شما چه خواهد بود. -
ثابتقدم باشید:
دادن بازخورد قاطعانه باید در تمام مواردی که آن رفتار ناپسند سر میزند، انجام شود. -
برای اصلاح رفتار به کودک فرصت دهید:
هدف از تنبیه، اصلاح رفتار کودک است پس باید به او فرصت دهید تا آموختههایش را نشان دهد. -
الکی تهدید نکنید:
کودک را به تصمیمی که آن را انجام نمیدهید، تهدید نکنید.
چهار پایهی رابطهی مثبت با کودک
برای برقراری رابطهی مثبت و مؤثر میان والدین و فرزندان رعایت چه مواردی لازم است؟
-
دلگرمی
-
ابراز محبت
-
احترام متقابل
-
وقت گذاشتن برای تفریح
این چهار اصل، زیرساخت همهی روشهای اصلاح رفتار کودکان هستند.
نتیجه گیری
اصلاح رفتار کودکان یک مسیر تدریجی، آگاهانه و نیازمند صبر است. هیچ کودکی با یک بار تذکر یا یک بار تنبیه تغییر نمیکند؛ اما وقتی والدین از روشهای درست، مثل تقویت مثبت، تعیین پیامدهای واضح، نادیده گرفتن رفتارهای بیاهمیت و ایجاد رابطهای گرم و محترمانه استفاده کنند، رفتار کودک قدمبهقدم اصلاح میشود.
یادتان باشد کودکان بیش از هر چیز به «محبت، احترام، امنیت و الگوبودن شما» نیاز دارند. اگر والدین رفتاری سالم و پایدار نشان دهند، کودک نیز همان الگو را درونی میکند. با اجرای روشهای علمی تربیتی، میتوانید دنیای کودکتان را آرامتر، رفتارهایش را بهتر و رابطهتان را عمیقتر کنید.
سوالات متداول
1. بهترین روش برای اصلاح رفتار کودکان بدون تنبیه چیست؟
موثرترین روشها شامل تقویت مثبت، تعیین پیامدهای منطقی، نادیده گرفتن رفتارهای بیاهمیت و آموزش رفتار جایگزین است. این روشها باعث میشود کودک بدون ترس، بهصورت طبیعی رفتار مناسب را یاد بگیرد.
2. چه زمانی لازم است رفتار اشتباه کودک را نادیده بگیریم؟
اگر رفتار کودک برای جلب توجه است و آسیبی به خودش یا دیگران نمیزند، نادیده گرفتن بهترین روش است. اما اگر رفتار خطرناک، آسیبزننده یا تکرار شونده باشد باید والدین با قاطعیت و آموزش مستقیم مداخله کنند.
3. چگونه در میهمانی یا جمع رفتار کودک را مدیریت کنیم؟
قبل از ورود به جمع، قوانین را واضح توضیح دهید، هنگام انجام رفتار ناپسند بلافاصله بازخورد دهید، پیامد مشخص تعیین کنید و پس از پایان میهمانی نیز رفتار درست و نادرست را مرور کنید. ثبات در اجرای قوانین مهمترین عامل اصلاح رفتار کودکان در موقعیتهای اجتماعی است.
پست های مرتبط
17 اسفند 1403
14 اسفند 1403
14 اسفند 1403

دیدگاهتان را بنویسید